گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

تو را گم کرده ام


تورا گم کرده ام امروز ...
و حالا لن ...
گرفتار سکوتی سرد و سنگینند ...
و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند ...  نمی دانی چه غمگینند !!! چراغ روشن شب بود ...
برایم چشم هایت
و نمی دانم چه خواهد شد پر از دلشوره ام ...
بی تاب و دلگیرم ...
کجا ماندی که من بی تو هزاران در سایه سار سکوت تلخ غروب همین امروز

   به پای صحبت تو خواهم نشست

  و می نویسم از تنهایی از بیگانگی از عشق و از غم

  ای کاش می توانستم لحظه ای دل را رها سازم

   و اشک را بدرقه راه سختی ها کنم.

   اما افسوس که قلبم در آستانه غمهای زندگی تیر می کشد

   و اجازه نفس کشیدن را از من می گیرد

  ای پروردگار خوبی ها خدای من کودکی را در چه سپری کردم

  جز اینکه نوجوانی قبل از جوانی طی شد

  و سایه خوشبختی را در این دو فاصله حتی مساوی ندیدم.

 جوانی از راه رسید همچون بهار

  ولی نه هر سال مثل بهار مثل پاییز مثل راه رفتن روی برگها...

   صدای پای جوانی من صدای خش خش برگهاست.

  کودکیم مثل باریدن باران بود گذشت.

  نوجوانیم مثل باد وزید مثل طوفان

   جوانی ام را نمی دانم به چه خواهد گذشت

  زندگی سرابی بیش نیست

  چرا که سالهاست به دنبال آن می دوم

  ولی هر بار سکوت زبانم را می گیـــــرد...

  ****

  اینک من جوانی خود را گم کرده ام

  هیچ کس کمکم نمی کند در یافتن آن

  زیرا همه در پی جـــوانی خود در جستجویند...بار ، در هر لحظه می میرم.

صدای چک چک اشکهایت

صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم و می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی و من می شنوم می شنوم هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد آه ، ای شکوه بی پایان ای طنین شور انگیر من می شنوم به آسمان بگو که من می شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و می شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته

شب را دوست دارام بخاطر سکوتش سکوت را دوست دارم بخاطر آرامشش آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهایی تنهایی را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش

گفت بنویس گفتم با چه بنویسم قلم ندارم گفت با استخوانت بنویس گفتم مرکب ندارم با چه بنویسم گفت با خونت بنویس گفتم ورق ندارم بر روی چه بنویسم گفت بر روی قلبت بنویس گفتم چه بنویسم گفت بنویس دوست دارم

کاش می دیدم چیست آنچه از کلام تو تا عمق وجودم جاریست! صدای قلب تو را ،پشت آن حصار بلند همیشه می شنوم من در آن لحظه که صدای موسیقی احساس تو را می شنوم برگ خشکیده ی ایمان را در پنجه باد رقص شیطانی خواهش را در آتش سبز! نور پنهانی بخشش را در چشمه ی مهر می بینم..... کاش می گفتی چیست آنچه از کلام تو ، تا عمق وجودم جاریست

وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است................. وقتی که خندیدیم گفتن دیونه است.................. وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره............................. وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش............................. وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه................................................... وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه................................................... حالا ام که عاشقیم می گن گناه

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده

شرمنده

شرمنده از این فردا که نیامده چقدر کار دارد!

در عجبم از این حقیر که نیامده قصد سفر دارد!

شرمنده از این دنیا که جز رویا برایش چیزی نمی سازم!

در عجبم از این گل ها که می دانند چیده می شوند و باز هم مانند ما آدمیان ساکن نمی مانند !

شرمنده ام از روی خدا که آدمی از این رخوت دست بر نمی دارد!

در عجبم از خود که جز خواندن و عمل نکردن کاری از دستم بر نمی آید!

 

خدایا ببخش به درگاهت گناهانم را         

                                                 رحمی بکن به من نگیر رویای جوانیم را

خدایا قدرتم ده که ببخشم محبت قلبم را    

                                                  توانم ده که کمک کنم مظلومانت را

خدایا به درگاهت مرا پذیرا باش                  

                                                  من گدایم،تو مرا خواستار باش   

خدایا امیدی به غیر از تو ندارم                  

                                                  امیدم نا امید نمی گردد،خوب می دانم

خدایا با تو تنهایی،پریشانی معنا ندارد     

                                                  چون من تو را دارم زندگی نابسامانی ندارد

گل نازم حلالم کن

گل نازم حلالم کن حالا که سرد و داغونم

حالا که میرم از یادت به جرمی که نمیدونم

گل نازم حلالم کن اگه چشمات خیانت کرد

اگه از دست من دستات به دست دیگه عادت کرد

حلالم کن گل نازم اگه راز از تو پوشوندم

اگه هرگز نمیخواستم بفهمی عاشقت بودم

گل نازم نمیدونم کجای قصه هات بودم

نمیدونم به چه جرمی دلیل گریه هات بودم

گل نازم حلالم کن.....











خوشبخت بشی عزیزکم بدون حتی اسم من

یادت بمونه عشق توست ، تو تار و پود و جسم من

خوشبخت بشی بهار من فدای قلب عاشقت

نیستم دیگه که دردامو یواشکی بگم بهت

خوشبخت بشی خدا کنه باشی و اشکی نریزی

دوست ندارم خیس شه چشات حتی به قدر ناچیزی

خوشبخت بشی مثل قدیم لبات پر از خنده باشه

رفیق تو از این به بعد رفاقتش با درداشه

خوشبخت بشی که آرزوم تا ته دنیا همینه

خوش ندارم دوتا چشام تو رو تو غمها ببینه

خوشبخت بشی که راضی ام از تو و عشق پاک تو

بدون که باز دوست داره مخلص سینه چاک تو

خوشبخت بشی گریه نکن که عین ماهی جون میدم

راضی نشو با اشک تو دل رو به دست غم بدم

خوشبخت بشی ببین منو دارم میخندم زورکی

خودت بگو که بعد از این غصه هامو بگم به کی

خوشبخت بشی عزیز من که کم نذاشتی واسه من

یادم نمیره اون شبو که دستتو دادی به من

خوشبخت بشی غصه نخور تنهایی عادت منه

بغض نکن و قوی بمون نذار دلم جون بکنه

خوشبخت بشی اینا چیه داره میریزه از چشات

دوست دارم گریه نکن دلم چه تنگ میشه برات

خوشبخت بشی فدات بشم که خیس خیس گونه هات

تورو خدا صدام نکن با بغضی که داره صدات

 



لحظه خطرناکی است

لحظه خطرناکی است لحظه ای که امید جای خود را به نا امیدی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عجله جای خود را به صبوری می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که همدردی جای خود را به طرد کردن می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که " ما " جای خود را به من و تو می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که پریدن جای خود را به خزیدن می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که نور جای خود را به تاریکی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که انسانیت جای خود را به خوی حیوانی دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که بخشش جای خود را به خشم دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که درک و تأمل جای خود را به لجبازی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که جمع بینی جای خود را به خود بینی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صلح جای خود را به جنگ می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که منطق جای خود را به سنت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که معنویات جای خود را به مادیات می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عشق جای خود را به هوس می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که شراکت جای خود را به خیانت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که آشنائی جای خود را به غریبی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صداقت جای خود را به دروغگوئی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صفا و صمیمیت جای خود را به کینه می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که خیر رسانی جای خود را به شرارت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عقل و تفکر جای خود را به تقلید می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که زمان حال جای خود را به زمان گذشته می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که علم و منطق جای خود را به خرافات و رسوم می دهد

گریه نمی کنم

 

گریه نمی کنم نه اینکه سنگم

گریه غرورم رو بهم میزنه

مرد برای هضم دلتنگی هاش

گریه نمی کنه ، قدم میزنه

گریه نمیکنم ، نه اینکه خوبم

نه اینکه دردی نیست،نه اینکه شادم

یه اتفاق نصفه نیمه ام که

یکهو میون زندگی افتاده ام

یه ماجرای تلخ ناگزیرم

یه کهکشونم ولی بی ستاره

یه قهوه که هر چی شکر بریزی

بازم همون تلخی ناب رو داره

هرگز به کسی نگاه نکن

 

 

 

 

 

- هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری.. هرگز به کسی

 

محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری.. هرگز قلبی را قفل نکن

 

وقتی کلیدش را نداری  .

باورم

باورم نمیشه تو هم مثل همه باشی...

فکر میکردم خوبی های تورو هیچکی نداره...

به همه دنیا گفته بودم اون فرشته منه ...... فکر نمی کردم از من دوری کنی ...

هیچکی جرات نمی کرد ما رو از هم جدا ببینه ...

همه می دونستند مال منی حتی پرنده های آسمون ...

می گفتی زنده هستم بایادت همیشه !

فکر نمی کردم عاشق بودنو یادت بره ...عشق دیگه ای تو قلبت جا بگیره!

فکر نمی کردم تنهام بزاری...آرزوهامو خراب کنی عزیز دل ! دیگه فایده نداره ...همه چیز تموم شده ...داشتن تو خیال شده !

هر کسی سراغ از عشقمون میگیره ...میگم اون عشق فنا شده ...دیگه همه چیز تموم شده ...

به جای من یکی دیگه تو قلبش خونه داره ! تو آسمونش نیستم اون تک ستاره ! باورم نمیشه تو هم مثل همه باشی... شکستن قلب یه عاشقو تو هم مثل همه بلد باشی !

می نوشم ای رفیق

می نوشم ای رفیق من درد های بسیاری دارم
می نوشم ای دوست چاره ای ندارد دردم
می نوشم ای دوست امروز حالی ندارم
می نوشم ای دوست مزه ای ندارم
دوستان به تلخی حرف می زنند دشمنان خوشحال می شوند
من دیوانه شدم شفا یابم ای کاش
مزه ام پنیر با کمی زیتون باشد
می نوشم ای دوست می نوشم حالا
پر کن ای میخانه چی خالی نماند قدحم
پر کن ای میخانه چی سریع پر کن بنوشم
پر کن پر کن پر کن بنوشم
پر کن ای میخانه چی می سوزد درونم
پر کن ای میخانه چی دردهایم تمام نمی شود
پر کن ای میخانه چی بدمست شده ام
پر کن پر کن پر کن برود


می نوشم ای رفیق هیچ امیدی ندارم
می نوشم ای دوست امروز حال ندارم
می نوشم ای دوست چشمانم سیر شده است
می نوشم ای دوست مهری ندارم دگر
می نوشم ای دوست چاره ای برای دردم نیست
می نوشم ای دوست مزه و نمکی ندارم

İÇERİM ARKADAŞ BENİM DERDİM ÇOK
İÇERİM ARKADAŞ BUGÜN KEYFİM YOK
İÇERİM ARKADAŞ TADIM TISIM YOK
DOSTLAR ACI SÖYLER DÜŞMANLAR SEVİNE DURSUN
BİR BÜYÜK DELİRDİM BEN ŞİFALAR OLSUN
MEZEM BİRAZ PEYNİR BİRAZ 'DA ZEYTİN OLSUN
İÇERİM ARKADAŞ İÇERİM İŞTE
İÇELİM ARKADAŞ SARHOŞUM İŞTE

DOLDUR BE MEYHANECİ BOŞ KALMASIN KADEHİM
DOLDUR BE MEYHANECİ ÇABUK DOLDUR İÇEYİM
DOLDUR DOLDUR DOLDUR İÇEYİM
DOLDUR BE MEYHANECİ YANIYOR İÇİM İÇİM
DOLDUR BE MEYHANECİ HİÇ BİTMİYOR DERTLERİM
DOLDUR BE MEYHANECİ KÖRKÜTÜK SARHOŞUM O BİÇİM
DOLDUR DOLDUR DOLDUR DOLDUR GİTSİN

İÇERİM ARKADAŞ HİÇ UMUDUM YOK
İÇERİM ARKADAŞ BUGÜN HAVAM YOK
İÇERİM ARKADAŞ BENİM GÖZÜM TOK
İÇERİM ARKADAŞ MUHABBETİM YOK
İÇERİM ARKADAŞ DERDİME ÇARE YOK
İÇERİM ARKADAŞ TADIM TUZUM YOK