گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

نه قراری ماند ، نه غروری .


بچه تر که بودیم ، مردها را به بازی نمی گرفتیم؛


مردها مرد بودند و نامرد ها نامرد .
هم قرار داشتیم و هم غرور ؛ قدمان که بلند تر شد ، سقف دلمان کوتاه تر شد .


هوس گٌر گرفت و تازه دلیلی برای بازی پیدا شده بود .


بازی که تمام شد ؛ نه قراری ماند ، نه غروری .