که دستاتو توی دستام بگیرم
نمیدونی چه حالیم ازاینکه
همون روزی تو میرسی که میرم
به قدری چشم برات بودم که میشد
تموم جاده هارو تو نگام دید
همه دلشوره دریا رو میشد
تو مرداب زمین گیر چشام دید
همیشه اشتیاق مبهمی هست
واسه اونکه باید بی تاب باشه
غروبها که دلم میگیره میگم
شاید امشب شب مهتاب باشه