می نویسم برای تو
نگاهم هنوز هم به تقویم است
روزها دیر می آیند و موقع دیدار ساعتها عجولند
این دوستی از جنس دیگر است
آری من ایمان دارم
ایمان دارم به اغاز
نوشته هایم رنگ گرفته اند، رنگ رنگ شده اند
می خوام همه اش برای تو باشد
کاغذی وجود ندارد
من برایت می نویسم
برای تو که انگار آشنایی قدیمی هستی
وجود داری، دارد
باش ، که همیشه خواهم بود با تو