گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

ولی انگار وقتی آدم غم داره دلش بیشتر میخواد بنویسه.

نوشتن حس میخواد ٬

دلیل میخواد٬

ولی انگار وقتی آدم غم داره دلش بیشتر میخواد بنویسه.


یه قلبی که گاهی انگار دیگه وجود نداره.

یه دلی که انگار دیگه حسش نمیکنی و یه حسی که انگار به گند کشیده شده دلیل خوبی واسه نوشتن نیست.


پس ببین نشستن و زل زدن به صفحه و نگه داشتن دستهات هیچ فایده ای نداره.


پس اینها دلیل نوشتن نیست. اینها هیچکدوم قشنگ نیستن.

قلب پاک- دل بی گناه - حس زیبا. نه نه هیچکدوم رو واسه خودم نگه نداشتم!

های تو چیکار کردی با خودت!

با اعتبارت با ارزشت.

تو همه چیزت رو بردی زیر سوال ذهنت ٬

روحت٬ غرورت حالا جوابشونو چطور میدی.

چطور میخوای دوباره قد علم کنی بگی من هستم ٬ هنوز هستم. من نمردم وجود دارم...


من رو ببینین.

نه نه نمیخوام٬ نمیخوام کسی من رو ببینه. آخه هر کس یه جوری میبینه .

هر کس یه جور نگاه میکنه.

یادته گفتم تنهایی قشنگ تره. حالا دیگه هم قشنگتره هم بهتره هم آرام بخش.

شاید از دلهره هام کم کنه و از ترسم شاید باعث شه فکر کنم به اینکه چه کردم با زندگیم .

 

ولی انگار این تلنگر لازم بود. باید به خودم میامدم  تا ببینم دارم به کجا میرم . فقط به خدا نیاز دارم و بس ...



نظرات 1 + ارسال نظر
ساحل 1391/03/15 ساعت 10:56 http://sarangosht.blogfa.com

سلام
اشکالی نداره.
ممنون که سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد