نوشتن حس میخواد ٬
دلیل میخواد٬
ولی انگار وقتی آدم غم داره دلش بیشتر میخواد بنویسه.
یه قلبی که گاهی انگار دیگه وجود نداره.
یه دلی که انگار دیگه حسش نمیکنی و یه حسی که انگار به گند کشیده شده دلیل خوبی واسه نوشتن نیست.
پس ببین نشستن و زل زدن به صفحه و نگه داشتن دستهات هیچ فایده ای نداره.
پس اینها دلیل نوشتن نیست. اینها هیچکدوم قشنگ نیستن.
قلب پاک- دل بی گناه - حس زیبا. نه نه هیچکدوم رو واسه خودم نگه نداشتم!
های تو چیکار کردی با خودت!
با اعتبارت با ارزشت.
تو همه چیزت رو بردی زیر سوال ذهنت ٬
روحت٬ غرورت حالا جوابشونو چطور میدی.
چطور میخوای دوباره قد علم کنی بگی من هستم ٬ هنوز هستم. من نمردم وجود دارم...
من رو ببینین.
نه نه نمیخوام٬ نمیخوام کسی من رو ببینه. آخه هر کس یه جوری میبینه .
هر کس یه جور نگاه میکنه.
یادته گفتم تنهایی قشنگ تره. حالا دیگه هم قشنگتره هم بهتره هم آرام بخش.
شاید از دلهره هام کم کنه و از ترسم شاید باعث شه فکر کنم به اینکه چه کردم با زندگیم .
ولی انگار این تلنگر لازم بود. باید به خودم میامدم تا ببینم دارم به کجا میرم . فقط به خدا نیاز دارم و بس ...
سلام
اشکالی نداره.
ممنون که سر زدین