-
ســــینه ای پر از درد اســـــت ...
1392/01/19 09:12
ببیـــــــن من هم مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها از تو یـــــادگاری دارم ولــــی یــــادگـــاری من با بقیه فــــرق دارد یــــــادگــــــاری مــــن از تو ســــینه ای پر از درد اســـــت ...
-
هی لعنتی ...
1392/01/19 09:09
هی لعنتی ... اون طوریم که تو فکر میکنی نیست .. شاید عاشقت بودم،روزی .....! ولی ببین بی تو هم زنده ام، هم زندگی میکنم ... فقط گاهی در این میان، یادت ... زهر میکند به کامم زندگی را ... همیــــــــن..
-
بی ریایی شرف دارد به ریا کاری . . .
1392/01/19 09:05
حالم از کلمه ی “عزیزم” و “عشقم” بهم می خوره من رو همون “ببین” صدا کن بی ریایی شرف دارد به ریا کاری . . .
-
تمام شد...
1392/01/19 09:04
تمام شد... این هم از "خیالت" بردار و برو... شاید باز بخواهی به کسی "هدیه اش" بدهی... سال دیگریست امسال!!!
-
مــن خوبـم
1392/01/11 09:07
مــن خوبـم خسـته نیســتم فـقط گـاهـی دســتم بـه ایـن زندگـی نمــی رود !!
-
عاشقمی؟!!
1392/01/11 09:05
دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم منو به جایی رسوند که حالا ، تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم: عاشقمی؟!! خب به درک...!!
-
لعنتــــــــی ... !!
1392/01/11 09:02
در خواب مــن دست دیگری را نگیـــــر !! حرمـت نگه دار لعنتــــــــی ... !!
-
پشت ســــرم حرف بود
1392/01/11 09:01
پشت ســــرم حرف بود حدیــث شد میترســــم آیه شود سوره اش کنند به جعـــــــــل بعد تفسیـــرم کنند این جماعت نـا اهـــل
-
لطفـاً دستگـاه شـوک را خـامـوش کـُن
1392/01/11 08:59
لطفـاً دستگـاه شـوک را خـامـوش کـُن و لبـانت را ببنـــد جملـــه هـای عاشقـــانـه دیگــر فـایـده نـدارد ! عشق ، درونـم مـرُد دیگـــر
-
دیگر هیچ چیز مهم نیست
1392/01/11 08:55
این روزهایم به تظاهر می گذرد … تظاهر به بی تفاوتی تظاهر به بی خیالی به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست اما چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش” !
-
بعد قضاوت کن !!!
1392/01/11 08:47
می خواهی قضاوتم کنی ؟ کفش هایم را بپوش راهم را قدم بزن دردهایم را بکش سال هایم را بگذران بعد قضاوت کن !!!
-
قلبم را عصب کشى کردم .......
1392/01/11 08:39
قلبم را عصب کشى کردم ، دیگر نه از سردى نگاهى میلرزد و نه از گرمى آغوشى میتپد !
-
خوش به حالش
1391/12/25 19:32
خوش به حالت که منو یادت نیست خوش به حالت که فراموشت شد خوش به حالت که از این تاریکی یه ستاره سهم آغوشت شد خوش به حالت که دلت آرومه خوش به حالت که پریشون نیستی خوش به حالت که منو یادت نیست خوش به حالت که پشیمون نیستی خوش به حالتون با هم خوشحالید خوش به حالتون با هم خوش بختید هر جایی که من تنهایی رفتم خوش به حالتون...
-
می بینی؟؟؟
1391/12/24 10:16
می بینی؟؟؟ ایستاده ام... روی پاهای خودم و دارم تو را نگاه می کنم که حتی روی حرفهای خودت هم نمی توانی بایستی...
-
مرد که باشی!!!!!!!!
1391/12/24 10:11
مرد که باشی نه چهره زیبا می خواهی نه اندام برجسته بلکه یک قلب می خواهی که فقط و فقط برای تو باشد....!!
-
چه تـــلـــخ است
1391/12/20 23:36
چه تـــلـــخ است با بــــغـــض بنویسی با خــنـــــده بخوانند...
-
و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت...!
1391/12/20 23:34
خدایا ... جای سوره ای به نام " عشق " در قرآنت خالیست ، که اینگونه آغاز میگردد : و قسم به روزی که قلبت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت...!
-
تنها مخاطبشان غایب است ....
1391/12/20 23:28
این درد نوشت ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف ِ زخم خورده ی بغض دارند که نشانی دردناک از یک عشق ناکام دارند و تنها مخاطبشان غایب است ....
-
بغض هایت را برای خودت نگه دار
1391/12/20 23:06
بغض هایت را برای خودت نگه دار گاهی سبک نشوی ، سنگین تری .
-
☀̤ اطلآعیـﮧ ː̗̀☀̤
1391/12/20 22:57
☀̤ اطلآعیـﮧ ː̗̀☀̤ هَر کـے بـﮧ مآ رسید مآل یِکـے دیگـﮧ بود . . . اَز مآلِکین مُحتَرَم خواهِشمَندَم . . . مَعشوقـﮧ هآیتآن رآ جَمع کُنید !!! باتشکر از:NaZaN!N
-
آنقـــــدر دلـــم را شکسته انـــد
1391/12/13 09:55
آنقـــــدر دلـــم را شکسته انـــد کـــه تمام راه هــای منتهی بـــه دل خــراب شـده است چندیست تــابـــلو زده ام کارگران مشغول کارنـــد آهسته بــرانید نـــه بـــرای دل شکسته ام بــــــرای شما کـه از زخـم دلـــم زخــم بـــر نــداریـــد
-
آسمان چه پر ستاره است
1391/12/13 09:43
دیگر ملالی نیست جز نداشتنت ٬ نخواستنت ٬ راندنت ٬ باختنت ٬ رفتنت ٬ نماندنت ٬ با او و هزاران اوی دیگر بودنت ٬ بدون مکث پاسخ منفی دادنت . و عشقی نیست ٬ جز عشق به چشمان ناز تا ابد روشنت. این را برایت نوشته بودم. باز هم مینویسم: « هر ستاره شبی است که از تو دورم٬آسمان چه پر ستاره است.» مریم حیدرزاده
-
دهانم پر از حرف است....
1391/12/12 10:29
دهانم پر از حرف است.... حیف با دهان پر نباید حرف زد !
-
سکـــــوت میکنم
1391/12/12 08:47
سکـــــوت میکنم بگذار حرفـــها آنقدر یکدیگر را بزنند تا بمیرن
-
زنده باد مرگ !
1391/11/03 10:04
کار را که کرد ............... آنکه تمام کرد ............... . . . . . . . . زنده باد مرگ !
-
خداحافظ.........
1391/11/02 10:52
اگر زندگیم شد سراپا حدیثت ترحم نمی خوام تو چشمای خیست نو وعشق خوبت اگر قسمتم نیست به زانو نیفتم که این خصلتم نیست نمیخوام تو چشمام بخونی احساسم نمیخوام ببینی که در التماسم اگر عاشق هستم هنوز که هنوزه نمیخوام دل تو واسه من بسوزه خداحافظ ای عشق خداحافظ ای گل واسه دل شکستن نداری تحمل خدا حافظ ای عشق برو به سلامت مثه من...
-
دل به دلم که ندادی ،
1391/11/02 09:58
دل به دلم که ندادی ، پا به پایم که نیامدی ، دست در دستم که نگذاشتی سر به سرم دیگر نگذار که قولش را به بیابان داده ام ...
-
تلــخ !
1391/11/02 09:48
تـو هم تلخ بودی تلــخ ! درست مثل قطره های فلج اطفالی که در کودکی به خوردم می دانند ! غافل از اینکه این بار تلخی تــو دلم را فلــج کرد ...!
-
گاهی وسط........
1391/11/02 09:46
گاهی وسط یک فکر گاهی وسط یک خیابان سردت می کنند داغت می کنند رگ خوابت را بلدند زمینت می زنند…
-
” گرگ ”
1391/11/02 09:44
نه صدایش را نازک می کرد و نه دستانش را ” آردی ” . . . از کجا باید به ” گرگ ” بودنش شک میکردم ؟!