اگه یه وقت بغض می کنم
گاهی تبسم می کنم
می خوام بگم عاشقتم
دست و پامو گم می کنم
می خوام بگم جون منی
آتیش به جونم می گیره
می خوام بگم دوست دارم
اما ززبونم می گیره
وقتی حرفامو می خوردم
داشتم از عشقت می مردم
وقتی لبهامو می دوختم
توی آتیشت می سوختم
وقتی بودم سرد و ساکت
داشت دلم می شد هلاکت
فکر می کردم توتویی جفتم
سو ختم اما به تو نگفتم
خواستم از چشمات نیوفتم
ٌ من اگه توتو رو دودوباره نه نه نه نه نبینمت
می میمیرم