یادت هست مادر؟
اسم قاشق را گذاشتی قطار،
هواپیما،
کشتی؛
تا یک لقمه بیشتر بخورم
یادت هست؟
شدی خلبان،
ملوان،
لوکوموتیوران
میگفتی بخور
تا بزرگ بشی آقا شیره بشی...
و من عادت کردم
که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم
حتی بغض های نترکیده ام....♥
مرسی قشنگ بود.