گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

یادت هست مادر؟

یادت هست مادر؟


اسم قاشق را گذاشتی قطار،


هواپیما،


کشتی؛ 



تا یک لقمه بیشتر بخورم


یادت هست؟


شدی خلبان،


ملوان،


لوکوموتیوران


میگفتی بخور


تا بزرگ بشی آقا شیره بشی...


و من عادت کردم



که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم



حتی بغض های نترکیده ام....♥

نظرات 1 + ارسال نظر

مرسی قشنگ بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد