گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

غریبه



غریبه نمی‌ دونم توکی هستی


غریبه تو سکوتمو شکستی


کبوتروار در باغ سکوتم


از این شاخه به اون شاخه نشستی



از غصه نترسیدی


برام زدی و رقصیدی


از غصه دلم خون بود


برام خوندی و خندیدی

تو باغ سکوت من


برام هزارتا گل دادی


از غصه رهام کردی


گفتی دیگه آزادی


ازدنیا دلم خون بود


که اون چشم تو پیدا شد


همون دنیای بی ارزش


برام یک دفعه دنیا شد


تو رنگ صدات جونه


پر از دوا ودرمونه


آهنگشو می شناسم


دلم همیشه می خونه ..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد