گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

ای نــاز

ای نــاز تو تا نیــمــه ی پاییـــــز رسیــده!

ای سرخ لبـت با مــی لبــــریز رسیــده!

زلف تو هواخواه کدامین شب ابری ست

کاین گونه پریشان و غم انگیـز رسیــده؟

زیبـــاتر از آنــی که رهـــایت کنــــم،امــا

دیر آمـــــــده ای، دوره ی پرهیز رسیـده

جــان و تــن مـن امـــت پیغمــبر دردنـــد

بــر مـن دم ویرانگر چنگیـــــــــز رسیــده

ای قونـــیه تا بلخ به غوغای تو مشغــول

بشتاب، که شمــس تو به تبریز رسیده

کم گـریه کـن،آتش زدن بـاغ گناه است

ای ســرخی چشم تــو به پاییز رسیده!

لبخند بزن،لب که به هم می زنی انگار

یک سوره ی زیبا به خطی ریز رسیــده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد