هر جا که میرم ، یا هر کاری که می کنم ، صورت تو رو در رویاهام می بینم ، دلم برات تنگ میشه . دلم برای همه چیز گفتن با تو تنگ میشه ، دلم برای نوازشت تنگ میشه ، دلم برای همه چیزایی که با هم سهیم بودیم تنگ میشه ، دلتنگی برای تو رو دوست ندارم ، احساس سرد و تنهاییست کاش می تونستم با تو باشم ، همین حالا... تا گرمای عشقمون برف های زمستون این دوری رو آب کنه ، اما چون نمی تونم همین حالا با تو باشم ، نا چارم به رویای زمانی که با هم خواهیم بود قانع باشم...