گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

شکه شدم ...

دیشب خوابت و دیدم ..
از دیدنت اینقدر شکه شدم که زبونم بند اومده بود .
رفتی ..
اینقدر دنبالت دویدم که نگو .
                                 گمت کردم 
                         تو راه پله هایه پیچ در پیچ ..
بعد از کلی زمان دوباره پیدات کردم .
باهات حرف زدم ...
حرف زدی باهام ...
از اونم شکه شدم ...
منو نمیشناختی ... 
موهات و بلند کرده بودی عجیب شده بودی ...
نمی خواستم از خواب بلند شم . فقط نگات می کردم .حتی جرعت نکردم بهت دست بزنم . مثل یه شیشه شکننده می موندی واسم . 




"نزدیک بودی ولی دور خیلی وقت بود ندیده بودمت دلم برات خیلی تنگ شده بود مثل اینکه یادم رفته بود . خیلی وقت می شه ندیدمت ولی این دلیل نمی شه بگم نیستی دلم واست خیلی تنگ شده خیلی ... "





نظرات 1 + ارسال نظر

. وبلاگ جالبی داری . به من هم یه سر بزن بهت بد نمیگذره . نظر هم یادت نره .مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد