-
هر روز
1391/05/07 10:48
هر روز مرا پُک میزد و هر لحظه مثل خاکستری در زیر آتش میماندم، نمی دانستم که بوی عطر عشقش را حس کنم یا بوی دود شدنم را... در دل آرزو میکردم که هیچ گاه برایش ته نکشم... اما چقدر زود تمام شدم و زیر پایش،وجودم را له کرد... خدا میداند چه کسی سیگار بعدی او خواهد بود...
-
اسم تو
1391/05/07 10:47
اسم تو روی سیگار نوشتم و برای اولین بار کشیدم تا بسوزی و فراموشت کنم اما نمیدونستم با هر پوک ذره ذره میری تو نفسم و میشی همه کسم
-
تمام قندهای توی دلم
1391/05/07 10:45
تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری......
-
همــه چــیـز
1391/05/07 10:23
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد ! اما هـیـچ چـیـز بـدون تــو تـمام نمـی شـود… حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
-
آخرین مطلب........
1391/03/28 17:27
سلام به همه این متن رو یه عزیز واسم فرستاده واسه آخرین مطلب این متن رو میزارم خسته شدم شادباشید _باتشکرازاون وهمه دوستان گلم_ ممنون دوست عزیز مث این که خیلی دلت پر بوده . چند تا پست در یک روز . . . همه شونو خوندم . عالی بود ولی دلگیر . می خوام یه چیزی بهت بگم . البته نصیحت نه چون خودم هم اگه کسی نصیحتم کنه فکرم رو...
-
من پذیرفتم......
1391/03/26 13:53
من پذیرفتم شکست خویش را پند های عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است میروم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم آغوشت کنم میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش آرزودارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سرد را.....
-
گفته بودی
1391/03/26 13:47
گفته بودی سهراب: قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب قایقت جادارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم...
-
حرف بی ربطی است
1391/03/26 13:42
حرف بی ربطی است که مرد گریه نمی کند ، گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تابتوانی گریه کنی ......
-
سوختتنم تماشایست.......
1391/03/26 13:33
-
می خواهی امتحان کنی ؟
1391/03/26 13:12
می خواهی امتحان کنی ؟ بیا ! امتحانش مجانیست ! صدا بزن عشق ت را ... صدا بزن زندگی ات را از عُمق وجودت ... اگر جوابی نشنیدی ، در آینه نگاه کن ! دیدی امتحانش مجانی بود ؟! کم کم پیـر میشوی وقتی عزیز ت را صدا می زنی ؛ و جوابی نمی شنوی ! ... ک م کم پیـر می شوی ! ...
-
میدانی ؟
1391/03/26 13:08
میدانی ؟ فکر می کنم که دل م هرگز بی بهانه نمی تپد ! نمی دانم ! شاید بهانه هایم دلگیرند ؛ و یا شاید دلم بهانه گیر است ! ... . . . .
-
یه عمری..............
1391/03/26 13:01
-
از لـــج تـــو، از لـــج خـودم، از لـــج روزگــار
1391/03/26 12:54
تمـــام عاشقــانـه هـــا را روی همیـــن دیــوار مجــازی می نـویســم! از لـــج تـــو، از لـــج خـودم، از لـــج روزگــار کـه نشـد یکبـار در واقعیتــــ بـه هـم بگـوییمشـان...! من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیــری و شیطنت وار ببوسیم و من نگذارم عشق من بوسه با لـــجبازی، بیشتر می...
-
کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه
1391/03/26 12:52
متن ارسالی از یک دوست نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه واسه روح تشنه ی من همیشه دیوونه باشه کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه غم و تنهایی ما به یک اندازه باشه اون کسی که خواستن اون با همه فرق داشته باشه هر چی که از اوبخونم شعر دلتنگی نباشه کسی که برای خوندن نشسته تو سینه ی من نفس هاش هوای عشق ، سکوتش صدای عشق اون که...
-
شاید گم شده باشی ...
1391/03/26 09:39
هر چند وقت یکبار خودت را از خودت طلب کن ... شاید گم شده باشی ...
-
چقدر سخت است
1391/03/23 00:06
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .
-
قسمت........
1391/03/23 00:02
چِـه کلمـِـه مََََََََََظلــومــی استــــ " قِســمَت " تَمــــام ِ تَقصــیرهـــای مــا را بـِـه عُهــده مــی گیـــرَد
-
چرا؟
1391/03/22 23:52
چرا؟ چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟ چرا؟ چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟ مگه چه گناهی کرده بودم؟ دیگه خسته شدم خسته شدم از گریه خسته شدم از انتظار از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو کاش مردن دست خود آدما بود کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت...
-
دیگر کسی به دیدار باران نمی آید
1391/03/22 23:48
سرم را روی شانه پنجره می گذارم و گریستن آسمان را می نگرم.چه بی پروا می گریی عشق .دانه های اشک بر روی گونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من.پنجره های روبه رو بسته اند. این روزها دیگر کسی به دیدار باران نمی آید دیگر کسی عاشق نمی شود.در کوچه های خلوت تنهایی مان نه رهگذری می خواند و نه درویشی و انگار هیچ شاعری...
-
دلم تنگ است
1391/03/22 23:47
دلم تنگ است، نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی . پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست . نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون کودکی هستم ومعصومانه می جویم پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل. دلم تنگ است وتنهایی به لب می آورد جانم بیا تا با تو گویم از هیاهوی...
-
حس دوست داشتن
1391/03/21 01:29
هر ثانیه که می گذرد؛ چیزی از تو را با خود می برد! زمان غارتگر غریبی است. همه چیز را بی اجازه می برد.... و تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند: حس دوست داشتن تو را. مهربون ، یه روز تو جهنم همدیگر رو می بینیم! آخه هر دو تامون جهنمی هستیم...تو به جرم این که قلب منو شکستی و دزدیدی ....من به خاطر این که به جای خدا ، تو رو...
-
چقدر حرف. . . . ......
1391/03/21 01:17
همه چیز بارها تمام شد، و باز آغاز شد همچو آفتاب اما این بار غروب مرا هیچ نفهمید تنها بر من تاخت ... آفتابی در این آسمان بود، با من هست اما برای ... اما ای خورشید خوب می دانی که لحظه لحظه بر من تابیدی و می تابی می دانی در سایه ات لحظه لحظه غرق بودم آن غرق شدن ها اگر از قلبم نبود تو از چشمانم می خواندی ! می دانم که خوب...
-
تقدیرم این شد...
1391/03/17 21:37
زخم می خوردم و می تازیدم به ناگاه از پا در امدم نه به زخمه های تیغه ی تقدیر که به تیر ناگزیر جدای در امید وفایش با چشما نی خونین جان کندم و شکست خوردم! چه کنم که تقدیرم این شد
-
روزی که دنیاروگشتی....
1391/03/15 11:06
میدونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا رو گشتی ، من چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتی
-
باز هم خدا هست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
1391/03/14 16:07
-
ولی انگار وقتی آدم غم داره دلش بیشتر میخواد بنویسه.
1391/03/14 15:40
نوشتن حس میخواد ٬ دلیل میخواد٬ ولی انگار وقتی آدم غم داره دلش بیشتر میخواد بنویسه. یه قلبی که گاهی انگار دیگه وجود نداره. یه دلی که انگار دیگه حسش نمیکنی و یه حسی که انگار به گند کشیده شده دلیل خوبی واسه نوشتن نیست. پس ببین نشستن و زل زدن به صفحه و نگه داشتن دستهات هیچ فایده ای نداره. پس اینها دلیل نوشتن نیست. اینها...
-
بسه دیگه!
1391/03/14 15:32
تکیه به شونه هام نکن... من از تو افتاده ترم.... ما که به هم نمیرسیم... بسه دیگه! بذار برم..... کی گفته بود به جرم عشق؟ یه عمری پرپرت کنم... یه گوشه ای کنج قفس... چادر غم سرت کنم.... من نه قلندر میشمو.... نه قهرمان قصه ها.... نه برده ء حلقه به گوش.... ن ه مثل اون فرشته ها... من عاشقم...همینو بس! غصه نداره...بی کسیم!...
-
صداتو
1391/03/14 15:27
حالا که امید بودن تو در کنارم داره میمیره منم و گریه ممتد نصف شب و دلم میگیره حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته چه جوری بشکنمش بیا و ببین دقیقه هایی که نیستی اونقده دلگیره که داره از غصه میمیره عذابم میده این جای خالی زجرم میده این خاطراتو فکرم بی تو داغون و خستست کاش یره از یادم اون صداتو منم و این جای خالی که بی تو...
-
چی آرومتر باشی
1391/03/14 15:21
هر چی مهربونتر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن! هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن!! هر چی دلسوزتر باشی بیشتر سرت کلاه میذارن!!! هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری راحت تر لهش میکنن!!!! هر چی آرومتر باشی فکر میکنن آدم ضعیفی هستی!!!!! هر چی بیشتر به فکر دیگران باشی بیشتر حقتو میخورن!!!!!! هر چی خودتو خاکی تر نشون بدی واست...
-
ولی افسوس....!!
1391/03/10 17:11
وقتی هوای خانه از مه و شبنم پر میشود، حضور لطیف دستهای تو را بر شانههای خستهام حس میکنم. چقدر این روزها گرگهای گرسنه از پشت پنجره اتاقم «او او» میکشند و من وقتی تو را کم دارم، همیشه بخاطر تنهاییهایم، خودم را در اتاق کوچک خاطراتم حبس می کنم تا گرگهای گرسنه مرا مثل برهای تنها ندرند. دوست داشتم میآمدی و دست مرا...