-
الهی..........
1390/11/24 12:35
-
نمی فهمی........................
1390/11/22 15:40
دلم مانند روز های بارانی است هوای مه گرفته در درونم شیهه خواهد کرد، و من در امتداد حرف هایم بسی از فعل امید دور دورم دور تر از دورم نمای بی گلایه در سکوتم معنی درگاه قلبم را نمی گوید کسی من را نخواهد دید که در درگاه تاریک شباهنگام من تشنه می گریم میان آدمک ها خسته ام از دشنه های تیز حرف هاشان نمی بینی نمی فهمی میان...
-
با خود ببری تا لبخند
1390/11/22 15:28
عشقبازی به همین آسانی است ... که گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کار همواره باران با دشت برف با قله کوه رود با ریشه بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمه ای با آهو برکه ای با مهتاب و نسیمی با زلف دو کبوتر با هم و شب و روز و طبعیت با ما عشق بازی به همین آسانی است ... شاعری با...
-
قصه من و تو
1390/11/22 15:24
قصه من و تو از آنجایی آغاز شد که عکس مهتاب در حوضچه خانه قلبم افتاد... قصه من و تو از آنجایی آغاز شد که شاعری چکاوک وار از چکاوک خواند... قصه من و تو از یک سروده عاشقانه آغاز شد... قصه من و تو آغازش در دفتر آرزوها بود و داستانش در دفتر لیلی و مجنون سروده شد... قصه من و تو از آن کوچه پر خاطره آغاز شد و اینک با قصه دوری...
-
"همیشه فاصله ای هست"
1390/11/22 15:21
داشتم فکر می کردم به ماندن و رفتنت، نفهمیدم چه شد ... دیدم رفته ای! بعد یک دفعه دلم خواست همه ی باورهای تلخم را بریزم دور؛ " عشق در نرسیدن است. با وصل، عشق می میرد." نفرین به باورهایم! بعد یک دفعه دلم خواست همه ی فاصله ها را پاک کنم؛ " همیشه فاصله ای هست" نفرین به فاصله! بعد نگاه کردم، دیدم چه تنها...
-
یکی هست که میبینه . . .
1390/11/19 12:27
اینم از تو که میگفتی منو تنها نمیذاری اینم از تو که میگفتی رو دلم پا نمیذاری اینم از تو که خودم رو توی چشم تو میدیدم اینم از تو که با دستات به ته قصه رسیدم اینم از تو . . اینم از تویی که کلی حرف زدی و کلی حرف نزدی.. گفتی میمونم.. رفتی.. گفتی میتونم.. نتونستی.. گفتی میدونم.. ندونستی.. و گفتی میفهمم.. نفهمیدی. . طولانی...
-
شکه شدم ...
1390/11/19 12:22
دیشب خوابت و دیدم .. از دیدنت اینقدر شکه شدم که زبونم بند اومده بود . رفتی .. اینقدر دنبالت دویدم که نگو . گمت کردم تو راه پله هایه پیچ در پیچ .. بعد از کلی زمان دوباره پیدات کردم . باهات حرف زدم ... حرف زدی باهام ... از اونم شکه شدم ... منو نمیشناختی ... موهات و بلند کرده بودی عجیب شده بودی ... نمی خواستم از خواب...
-
میدونی دلیل گریه هام چیه؟
1390/11/19 12:18
توی خلوت پر از همهمه, که صدایی به صدات نمیرسه اگه میتونی منو دعا بکن, من که دستم به خدا نمیرسه آسمونا ارزونی پرنده ها, جای آسمونا یه قفس بده همه ی دار و ندارمو بگیر, هر چی بودمو دوباره پس بده بازم هیچ راهی به مقصد نرسید, من هزار و یک شبه معطلم تا ته جاده ی دنیا رفتم و بازم انگار سر جای اولم چرا دنیا با تمام وسعتش...
-
اما کسی نمی فهمد
1390/11/16 16:29
به اقتدای ِ افسانه های کهن هم که باشد؛ هیچ هیولایی به وقت روشنایی و روز ظاهر نمی شود با من بگو آفتاب ِ کدام بختی فرو غلتیده که میانه ِ ظهری پاییزه، چنین خشمگین نقاب ِ دیو بر صورت زدی؟ هربار به این قسمت از خیابان که می رسم قاصدک پرپر می شود دل هوا آشوب می شود اما کسی نمی فهمد که چه بر سر هوا آمده است همه دلشان فقط برای...
-
همیشه در شروع می ماند
1390/11/16 16:25
تلاقی من با چیزهایی که دوست دارم، فهمیدن تو بود بس . آخر آرزوهایی که می آمد و نمی ماند، حقیقت، آمدنی بود که می آید و نمی ماند . آرزویم فهمیدن تو بود و بس . شکایتم از دلتنگی که تمام نمی شد و همیشه در شروع می ماند، به سوی تو بود، که شکایت ها داری و نمی گویی . خواستنم فهمیدن تو بود وبس . پناهگاه بارانی بودنم، آرامش بی...
-
می ترسم از نبودنت...
1390/11/12 19:26
می ترسم از نبودنت... و از بودنت بیشتر!!! نداشتن تو ویرانم می کند... و داشتنت متوقفم!!! وقتی نیستی کسی را نمی خواهم. و وقتی هستی،تو را می خواهم. رنگهایم بی تو سیاه است،و در کنارت خاکستری ام. خداحافظی ات به جنونم می کشاند و سلامت به پریشانیم! بی تو دلتنگم و با تو بی قرار.... بی تو خسته ام و با تو در فرار... در خیال من...
-
قورت می دهم
1390/11/12 19:24
قورت می دهم همه دلتنگیهایم را و تلخ نوشته هایم را سر می کشم انکار نمی کنم ، لج کرده ام که برایت بنویسم گریه کنم عاشقت بمانم لج کرده ام دوستت داشته باشم دلم می خواهد باور کنی دوستت دارم همین آه گاهی آرزو می کنم کاش بودی نه ! آروز می کنم کاش می دانستی مخاطب این همه اشک این همه انتظار این همه شعرو احساس تو بودی آری برای...
-
خیال میکردم هستی
1390/11/12 19:20
دیگر نگران نیامدن هایت نمیشوم نام تو در امتداد تمامی خطوط زندگی پیداست هنوز فاصله ها هستند اما.... ضرب اهنگ دلم به یاد اخرین دیدار هنوز اهنگ دیگری دارد.. می خوام یه اعترافی بکنم دلم راستی راستی برات تنگ شده نه این چیزی که الان هستی نه اونی که الان شدی همونی که بودی همونی که خیال میکردم هستی شاید دل نبرده بودی اما خیلی...
-
در انتهای چشمانم
1390/11/12 19:15
در آسمان دلم ابری داشتم به پهنای وجودت در انتهای چشمانم بارشی داشتم به شدت رگبار تنها بودم ، آمدی ابر دلم کنار رفت خورشید در نگاهم درخشیدن گرفت اینک رفته ای تنهاتر شدم . . . بی ابر ، بی بارش ، بی تو
-
تقصیر از ما نیست
1390/11/12 19:11
غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر ما سرخوشتر هر چه او دل نازکتر ما بی رحم تر تقصیر از ما نیست تمامیِ قصه هایِ عاشقانه اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند
-
برای فریب دادن وجدان
1390/11/12 19:07
وقت جدا شدن باید بهانهی خوبی ساخت، نه برای راضی کردن کسی بلکه برای فریب دادن وجدان خودت. این " زمان " لعنتی که تا دیروز با گذشتش همه چیز را خراب می کرد حالا شده منجی نشسته ام که با گذشتش همه چیز را حل کند آدمی که بی صدا قهر میکند، میخواهد که بماند! که دوباره بخواهد،که دوباره خواسته شود! وگرنه که رفتن را...
-
اما نه .....
1390/11/12 19:05
می خواهم عروسک وار زندگی کنم تا اگر سرم به سنگ خورد نشکند تا اگر دلم را کسی شکست چیزی احساس نکنم تا اگر به مشکلات زندگی برخوردم بی پروا به آغوش صاحبم که دخترک کوچکی بیش نیست پناه آورم . اما نه ..... چه خوب است که همین انسان خاکی باشم اما سنگ به سرم نخورد کسی دلم را نشکند و مشکلات مرا از پای درنیاورد
-
من امشب انتظار بودنت را می کشم
1390/11/12 18:58
شبی آرام بود و من چون همیشه غرق رویایت دو چشم عاشقم را دوخته بر آسمان من امشب انتظار بودنت را می کشم کاش من عطر قدومت را میان این نسیم مملو از گریه میان ابر های مملو از فریاد رعد و برق یا باران کاش من عطر قدومت را دوباره می چشیدم خدایا چه سرد است من اما همه دردم بی حضورت بی صدایت ای سراپا همه خوبی همه عشق همه باران...
-
به تنهایی محکومم کرده....
1390/11/12 18:56
این روزا که میگذرد احساس می کنم یکی از جاده های پر و پیچ و خم و مه آلود زندگی منو به سوی خود می خواند..... برای پیدا کردنش همه جا را می گردم از هر پنجره بازی به امید اینکه اورا ببینم سرک می کشم ولی نیست...... روزها منتظر یه قاصدک تا خبری برایم بیاورد ولی قاصدکها هم نشانی من را گم کرده اند...... شبها آسمان را نگاه می...
-
چیزی نگو!
1390/11/12 18:52
چیزی نگو! بگذار سکوت هم در سکوت خود بمیرد! بگذار سکوت هم عاقبت از سکوت خود به ناله درآید! چیزی نگو! بگذار زمان خود بگوید چشم انتظار همچنان در کنار جاده نشسته ام با یک دسته گل پژمرده چشم هایم را به پیچ جاده دوخته ام چند روز منتظر بودم تا روز موعود فرا رسید امروز صدای قدم هایت را می شنوم دستم گرمی نفست را احساس می کند...
-
تنها همین
1390/11/12 18:49
من به تو هیچ نیازی ندارم. نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری تو هم به من نیاز نداری. نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری ما - من و تو - به هم اشتیاق داریم ... تنها همین و چه اشتیاق با شکوهی !
-
میترسم
1390/11/12 18:47
خندههای تو کودکیام را به من میبخشد و آغوش تو آرامشی بهشتی و دستهای تو اعتمادی که به انسان دارم ... چ ق در از نداشتنت میترسم
-
ایمان دارم به اغاز
1390/11/12 18:44
می نویسم برای تو نگاهم هنوز هم به تقویم است روزها دیر می آیند و موقع دیدار ساعتها عجولند این دوستی از جنس دیگر است آری من ایمان دارم ایمان دارم به اغاز نوشته هایم رنگ گرفته اند، رنگ رنگ شده اند می خوام همه اش برای تو باشد کاغذی وجود ندارد من برایت می نویسم برای تو که انگار آشنایی قدیمی هستی وجود داری، دارد باش ، که...
-
زیارت
1390/11/12 18:43
بهترین حادثه ام حادثه چشم تو بود که افق در پی وسعت آن گم می شد... به تو می اندیشم... به تو که حادثه ای در پس فردای منی... به تو که از دیروز ، یافته ای در دل شیدای منی... به تو می اندیشم مثل اندیشه یک برگ به گل مثل پروانه به شمع مثل عابد به عبادت مثل عاشق به زیارت و چه زیباست صدایت و چه زیباست صدایی که مرا می خواند......
-
دوست داشتنها
1390/11/12 18:41
گذشت لحظه های با تو بودن و در پاییز عشقمان تامی از دوست داشتن باقی نماند چقدر زودگذر بود قصه من و تو و در آنروز که دست بی رحم تقدیر درو کرد گندمزار دلهایمان را و تهی شد همه جا از عطر گل عشق و در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها شعری برای خشکیدن گلهای عشق در...
-
یک عالمه حرف
1390/11/12 18:39
چقدر دلم میخواهد.... نامه بنویسم ......... تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف کاش کسی جایی منتظر بود .!!!!!!!!!
-
یه کسی میاد دوباره
1390/11/12 18:31
خیلی حیف شد ، عشقه خوبم! چرا پیشه من نموندی؟! هدفم یکی شدن بود چرا به اینجا رسوندی؟! یکدفعه شدی غریبه من تلاشم موندنت بود! فاصله گرفتی از من! دیگه وقته رفتنت بود برو هرجا، که دلت خواست رفتی عشقم به سلامت پیش میاد بازم دوباره به کسی دل کنه عادت برو هرجا که دلت خواست رفتی عشقم به سلامت پیش میاد بازم دوباره به کسی دل کنه...
-
سکوت و بشکن
1390/11/06 10:18
نرفته یاد تو هنوزم از سرم نمی تونم من از تو ساده بگذرم گلم تا آخرم با چشمای ترم گذشتی از من و نکردی باورم می شد که یک کمی، می شد که یک دمی می شد که لحظه ای، بگی یه کمی و یک دمی به فکرمی بیا و اون نگات، بیا و خنده هات سکوت و بشکن و بگو منم دوستت دارم و می مونم باهات نرو بمون تویی تموم باورم نگاه تو شده امید آخرم قسم به...
-
ندونستی دوست دارم
1390/10/28 17:39
تو از احساس من دوری واسم تنهایی عادت شد شکستی قلبمو آخر خیالت حالا راحت شد ندونستی دوست دارم نفهمیدی تورو میخوام تو تنها آرزوم بودی گذاشتی رفتی من تنهام ببین هیچ انتظاری نیست نشد که تو دلت جاشم ولی باور بکن نازم که من محتاج محتاجم محتاجم محتاجم...
-
ببین که چه ساده
1390/10/12 10:11
با حس عجیبی با، حال قریبی دلم تنگته پر ازعشق و عادت، بدون حسادت دلم تنگته گله بی گلایه، بدون کنایه دلم تنگته پر از فکر رنگی ،یه جور قشنگی دلم تنگته تو جایی که هیچکی واسه هیچکی نیست و همه دل پریشون دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن دلم تنگه تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابند...