هوای خونه غمگینه صدایی جز سکوتم نیست
نبودنت حس تلخیه که توی لحظه هام جاریست
چرا این قصه ی شیرین جدایی شد سرانجامش
چرا کابوس تنهایی نشسته بر سر راهش
اگه از حسرت عشقت، گره افتاده در کارم
بدون معنیش فقط اینه
هنوز خیلی دوست دارم
اسیرم در غم عشقت ،سراسر تیره و تارم
همینه عشق و احساسم میدونی که دوست دارم
یه روزی دل به من دادی،حالا میگی دلت سیره
کسی چیزی رو می بخشه که اونو پس نمی گیره
منم عاشق تب دارت یه عمریه دوست دارم
دلم پیش دلت گیره ، یه جورایی گرفتارم
…
اگه از حسرت عشقت، گره افتاده در کارم
بدون معنیش فقط اینه
هنوز خیلی دوست دارم
اسیرم در غم عشقت ، سراسر تیره و تارم
همینه عشق و احساسم میدونی که دوست دارم
منو این درد تنهایی شاید حسرت سزاوارم
نمیگم بی گناه بودم ولی هنوز گرفتارم
شکستم از غم دوریت ، تو قلبم تیره و تارم
همینه عشق و احساسم تا ابد دوست دارم