گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

غیر معمولی

دوستی ساده ما غیر معمولی شد
نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد
نمیدونم چی شد که وجودم لرزید
دل من این حسو از تو زودتر فهمید

تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم
چه دلیلی داره از تو دست بردارم
بین ما کی بیشتر عاشقه، من یا تو
هرچی شد از حالا همه چیزش با تو

دیگه دست من نیست، بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی، منو تنها نذاری

دست من نبود اگه اینجوری پیش اومد
میدونستم خوبی ولی نه تا این حد
انگاری صد ساله که تو رو میشناسم
واسه اینه اینقدر روی تو حساسم

منِ احساساتی به تو عادت کردم
هرجا باشم ناکار به تو برمیگردم

دیگه دست من نیست، بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی، منو تنها نذاری

دیگه دست من نیست، بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی، منو تنها نذاری

دیگه دست من نیست، بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی، منو تنها نذاری




ای مسافر


                    ای مسافر غریبه چرا قلبم و شکستی

رفتی و تنهام گذاشتی، دل به ناباوری بستی

ای که بی تو، تک و تنها توی این غربت سنگی

می دونم بر نمی گردی، شدی همرنگ دورنگی

همه زندگی من اون نگاه عاشقت بود

چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود

رفتی و ازم گرفتی اون نگاه آشنات رو

واسه من گذاشتی التهاب لحظه هات رو

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی

چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

ای مسافر غریبه چرا قلبم و شکستی

رفتی و تنهام گذاشتی، دل به ناباوری بستی

ای که بی تو تک و تنها توی این غربت سنگی

می دونم بر نمی گردی، شدی همرنگ دورنگی

دل دیوانه تنها دل تنگ

سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ

منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران

مکن ای خسته در این بغض درنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ

پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین

آن که می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلازارترین شد چه دلازارترین

نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت این گونه نشاند

با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ

ناله از درد مکن
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن

با غمش باز بمان
سرخ رو باش ازین عشق و سر افراز بمان

راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ

همدم

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه


خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه


کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم


میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم


یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم


از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم



فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم


محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم


می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم


روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم


تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری


تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری


کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا


مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا


قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف


اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف


میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم


روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم


تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری


تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری

منو ببخش نرو تنها

منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار
تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار


برام بمون ، بهونه باش برای دل سپردن
نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن


منو ببخش نرو تنها ؛ که من بی تو میمیرم

منو ببخش ، دست تو رو خالی اگه گذاشتم
من که گذشتم از همه ، نگو دوستت نداشتم


بگذر از اون همه غم و دردی که دیدی
فقط نگو از عشق من رفتی و دل بریدی


منو ببخش نرو تنها ؛ که من بی تو میمیرم


http://i30.tinypic.com/25txkbo.jpg

منو ببخش ، منو ببخش .....

منو ببخش که ندیده میگرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو

لایق عشق بزرگ تو نبودم ، خورشید بانو
قاقل از معجزه تو شد وجودم اسیر جادو


منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم


تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو میشکستم


منو ببخش ، منو ببخش .....



شیطان که رانده گشت یک خطا بیشتر نکرد ............... خود را برای

شیطان که رانده گشت یک خطا بیشتر نکرد ............... خود را برای سجده به آدم رضا نکرد




شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز........... او سجده بر آدم و این بر خدا نکرد

بوی عیدی ...

بوی عیدی ...
بوی عیدی بوی توت بوی کاغذرنگی
بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ء نو
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه‌ء عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده‌ء لای کتاب

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی مو در می‌کنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور
برق کفش جفت‌شده تو گنجه‌ها

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی

با اینا زمستونو سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم