آغاز شعرم با کلام پدرم بود
عشق تو صحرا من اگه بودم
آب حیاتم توی دست پدرم بود
وای اگه گندم پوست تنم بود
...اون که با دستاش من می کاشت پدرم بود
ریشه رو تو خاک اگه می ذاشت پدرم بود
پدر روحه پدر جونه پدر دینه و ایمونه
پدر خسته پدر بی زار از این دنیای دیوونه
پدر نوره پدر امید پدر عشقی که می مونه
پدر خندون ولی گریون از این دنیای دیوونه
همیشه هم پدرها اینقد خوب نیستن
شما از داشتن مینالید من از نداشتن