گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

دلبرکم چیزی بگو

 دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم

به من که بی صدای تو از شب شکست می خورم

دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقم

به من که آخرینه آواره های عاشقم

چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی

غزل بشن گلایه ها؛ نه هق هق دلـــــــــواپسی

نـذار که از سکوت تـــو پـــــــــرپـــــــــر بشن ترانـه ها

دوباره من بمونم و خاکستر پروانـــــــــــه ها

چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خـــــــاطره

کابوس رفتنت بگو:از لحظه هـــــــــای من بره

چیــــــزی بگو اما نگو: قصه ما به ســـــــــــر رسید

نگـــــو که: خورشیدک من چادر شب به ســـــــــر کشید

دقیقه ها غـــــــزل میگن وقتی سکوت و می شکنی

قناریها عاشق می شن وقتی تو حرف می زنی

دلبرکم چیزی بگو به من که خاموش تو ام

به من که همبستر تو اما فراموش تو ام

چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی

غزل بشن گلایه ها؛ نه هـق هـق دلواپســـــی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد