گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

دستمو با دستای مهربون

ای تنم از نوازش تو جون گرفته
دستمو با دستای مهربون گرفته
ساقه سبز تنت سایبون تن این هرزه گرده کوچه هاست
ای که بارفتن تو از تپیدن میمونه نبض سرد کوچه ها
گریه کن گریه که وقت رفتنه
فصل پژمردن و گریه کردنه
گلای اطلسیمونو برده باد
صدای کوچ پرنده ها میاد
صدا میاد صدا میاد
همنفس برات کنج این قفس مرغ پرشکسته
مثل سایه تا آخرین نفس منتظر نشسته
زخم خونین شفق با تن ماست
آسمون تشنه جون کندن ماست
جفتای عاشق و از هم میگیره
قصه میمونه و عاشق میمیره

  

دانلود
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد