گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

تنها همین



من به تو هیچ نیازی ندارم.
نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری



تو هم به من نیاز نداری.

نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری

ما
- من و تو -
به هم اشتیاق داریم ...
تنها همین
و چه
اشتیاق با شکوهی !

می‌ترسم

خنده‌های تو


                     کودکی‌ام را به من می‌بخشد


و آغوش تو


آرامشی بهشتی


و دست‌های تو


اعتمادی که به انسان دارم


...


چقدر از نداشتنت می‌ترسم



ایمان دارم به اغاز

می  نویسم برای تو


نگاهم هنوز هم به تقویم است


روزها دیر می آیند و موقع دیدار ساعتها عجولند


این دوستی از جنس دیگر است


آری من ایمان دارم


ایمان دارم به اغاز


نوشته هایم رنگ گرفته اند، رنگ رنگ شده اند


می خوام همه اش برای تو باشد


کاغذی وجود ندارد


من برایت می نویسم


برای تو که انگار آشنایی قدیمی هستی


وجود داری، دارد


باش ، که همیشه خواهم بود با تو

زیارت


 

بهترین حادثه ام حادثه چشم تو بود

که افق در پی وسعت آن گم می شد...

به تو می اندیشم...

به تو که حادثه ای در پس فردای منی...

به تو که از دیروز ، یافته ای در دل شیدای منی...

به تو می اندیشم

مثل اندیشه یک برگ به گل

مثل پروانه به شمع

مثل عابد به عبادت

مثل عاشق به زیارت

و چه زیباست صدایت

و چه زیباست صدایی که مرا می خواند...

و چه زیباست نگاهی که به آن سوی افق دوخته ام...

و تو را پس از درخشانی آن می نگرم...

 دوستت میدارم

از همین نقطه خاکی تا عرش ....

دوست داشتنها


http://up.vatandownload.com/images/ljev1jq7ncd79z69z9r.jpg



گذشت لحظه های با تو بودن


و در پاییز عشقمان


تامی از دوست داشتن باقی نماند


چقدر زودگذر بود قصه من و تو


و در آنروز که دست بی رحم تقدیر


درو کرد گندمزار دلهایمان را


و تهی شد همه جا از عطر گل عشق


و در کوچ پرنده های غمگین


در آن کویر آرزو


شاعری دل شکسته و تنها


می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها


شعری برای خشکیدن گلهای عشق در مزرعه دوست داشتنها


قطره اشکی به یاد همه خاطره ها


یک عالمه حرف



چقدر دلم می‌خواهد....


 نامه بنویسم .........

تمبر و پاکت هم هست


 و

 


یک عالمه حرف


کاش کسی جایی منتظر بود .!!!!!!!!!




یه کسی میاد دوباره




خیلی حیف شد ، عشقه خوبم!

 چرا پیشه من نموندی؟!

هدفم یکی شدن بود

 چرا به اینجا رسوندی؟!

یکدفعه شدی غریبه

من تلاشم موندنت بود!

فاصله گرفتی از من!

 دیگه وقته رفتنت بود

برو هرجا، که دلت خواست

رفتی عشقم به سلامت

پیش میاد بازم دوباره

 به کسی دل کنه عادت

برو هرجا که دلت خواست

 رفتی عشقم به سلامت

پیش میاد بازم دوباره

 به کسی دل کنه عادت

برو عشقم به سلامت

آسمون، صاف و قشنگه

 بعده رفتنت هنوزم

برای برگشتنه تو

 چشم به جاده نمیدوزم!

اینو میدونم یه روزی

 یه کسی میاد دوباره

کسی که حاضره حتی

 جونشو برام بزاره!

قدره حسمو بدونه !

 عاشقم بشه ، بمونه!

هنوز از راه نرسیده

از جدایی ها نخونه

برو هرجا، که دلت خواست

 رفتی عشقم به سلامت

پیش میاد بازم دوباره

 به کسی دل کنه عادت

برو هرجا که دلت خواست

 رفتی عشقم به سلامت

پیش میاد بازم دوباره

 به کسی دل کنه عادت

 برو عشقم به سلامت

سکوت و بشکن





نرفته یاد تو هنوزم از سرم

نمی تونم من از تو ساده بگذرم

گلم تا آخرم با چشمای ترم

گذشتی از من و نکردی باورم

می شد که یک کمی، می شد که یک دمی

می شد که لحظه ای،

بگی یه کمی و یک دمی به فکرمی

بیا و اون نگات، بیا و خنده هات

سکوت و بشکن و بگو

منم دوستت دارم و می مونم باهات

نرو بمون تویی تموم باورم

نگاه تو شده امید آخرم

قسم به عشقمون

به لب رسیده جون

نرو باهام بمون