گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

غربت خودم را احساس می کنم

غربت خودم را احساس می کنم

غربتی در این دنیای غریب

شکوه شکفتن در من پژمرده

هیجان صدادر من شکسته

بغض در گلوگاه دقایقم خفه شده

و اشک ها یکی پس از دیگری بر گونه آرزوهایم می چکد

آری ، آغاز دوباره زیست و هزاران بار مردن یعنی این

یعنی پا نهادن در جاده بی انتهای هیچ

یعنی گم شدن در پستویی از تنهایی

یعنی در گور گناهانت خشکیدن

یعنی انگشتانت را در چرخ شعرهایت له کردن

من فرق سپیده و شامگاه را نمی دانم

برای من همیشه همه چیز سیاه است

و شاید در اوج شادی هایم خاکستری رنگ شود

چهره هیچ کس را به یاد نمی آورم

کسی برایم به یاد ماندنی نیست

پرواز برایم ممکن نیست چرا که نه فرشته ام ٬ نه پرنده

من انسانم ، انسانی از جنس خاک 





نه..الان نه..فعلادورت شلوغه..تنهات که گذاشتن یادمن می افتی..امااونوقت من شرمندم چون احتمالا من اون موقع دیگه تنها نیستم..!

نظرات 1 + ارسال نظر
tanha 1391/06/28 ساعت 22:05 http://tanhayi91.blogfa.com

درد ِ دل کـه می کنــی؛
ضعـف هـایـت، دردهـایــت را می گـذاری تـوی ِ سیـنی؛
و تعـارف می کـنی کـه هـر کـدامـش را کـه می خواهنــد بــردارنـد؛
تیــز کننــد …
تیــغ کننــد …
و بــزننـد بـه روحـت …!

و
روی زخمهایت اینقدر نمک بریزند

نمکهامیشه مرحم زخمهایت

درد دلهارو توسینه خودت و به خودت تعارف کن
با خود میشه رو راست بود

به رسم دوره گردها داد میزنم
دردهایم درهم است لطفا گلچین نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد