گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

” تنهاییـــــم را ” . . .

نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!


با هم قدم میزنیم


با هم میخوابیـم


دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد


و بر گونه هایم بوسه میزند


اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟!


” تنهاییـــــم را ” . . .


نظرات 2 + ارسال نظر

نهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست

حوای من بر من مگیر این خودستانی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست

آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد : در میان مردگانم همدمی نیست ....

در میان مردگانم همدمی نیست ....هیچ همدمی نیست.........

مهستی 1391/07/01 ساعت 22:11 http://mz991.blogsky.com

دنیای من دنیای تاریکی ست ای دوست
هفت آسمانم در مدار گریه گم شد

یک شب کنارت فرصتی آمد ولیکن
در های های بی شمار گریه گم شد...

سلام بر امید عزیز .

امید وارم آرامش نسبی به دست آمده باشد .

سلام

ممنون که بازهم منو شرمنده کردی وبهم سرزدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد