گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

راضی شدی............

راضی شدی از عشق شرربار بسوزی

هفتادو دو جا ٬جای هوادار بسوزی

اینسان که تو راهی شده ای ٬راه همین است

در کوفه غریبانه و بی یار بسوزی

جمعی که به شوق تو کمی هلهله کردند

عهدی نشکستند٬که تو بسیار بسوزی

با سنگ کلوخ وغم تنهایی وغربت

در سایه دل سنگی دیوار بسوزی

گفتم که دگر زخم تنت چاره ندارد

بی پرده سخن گفتی وبر دار بسوزی

سی روز تو بر داری و دروازه این شهر

مبهوت تو گشته ٬ که به دیدار بسوزی

وقتی که غزل های تو از دل به لب آمد

آتش شده خسته ٬که غزل وار بسوزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد