من را ببین ...!
همچنان ایستاده اَم ...
آن کسی که فکـر می کـنی،
می شکند بی تو؛
می شکند امثال " تو"را...
اشتبــــــاه از مــن بــود پـر رنـــگ نوشتــــه بودمـت
به سختــــی پاکـــــ میشـــوی
ولـــی پاکـــت میکـــنم.
کفشهایم را نده
پا برهنه میروم تا در تنهایی خود
با نگاه کردن به پاهایم عبرت بگیرم
که من کجا و تو کجا . . . !
تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !
من را به من نبودن محکوم نکن !
من همانم که درگیر عشقش بودی !
یادت نمی آید ؟!
من همانم !
حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را…
از من گذشت…
اما…
هرجا هستی
“خسته نباشی”…
بــکش بــیرون خــاطــراتــت رو از تــوی آهــنگهای مــحبوبــم
مــیخواهم با اعــصاب راحــت گوشــشان کــنم . . .
مدت هاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد ؛ طعنه های دیگران است !
شاید اگر این دیگران نبودند تو زودتر از اینها برایم مرده بودی . . .
به کبریت نیازی نیست
سیگارم را بر لبم که می گذارم
و
به دردهایم فکر می کنم خودش آتیش می گیرد...!