گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

تویی که فکر میکنی..............

تویی که فکر میکنی خیلی خاصی :




نبودنت هم مثله بودنت عادت میشه ؛ شک نکن !




http://s3.picofile.com/file/7627950963/0mantolove1385_omid_517_42_.jpg

یکی بود.......

یکی بود لامصب با صد نفر بود . . .


به پشتکارش تبریک میگم !



http://s3.picofile.com/file/7487570428/rs7fpy.jpg


هر آدمی....

هر آدمی خودش به بقیه اجازه میده که چی دربارش فکر کنن ٬


یادمون باشه که نذاریم کسی فکر کنه خر هستیم !





http://s1.picofile.com/file/7499512789/mantolove_9_.jpg

یه وقتایی.......


یه وقتایی هست که نباید چیزی بگی !


طرفت اگه شعور داشته باشه خودش میفهمه !



http://s1.picofile.com/file/7493672040/cloud3sd.jpg

ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ...

ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ بعضی ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ



ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ . . .




http://s3.picofile.com/file/7499519565/prisonlove26_1_.jpg

یه رابطه هایی مثل....

یه رابطه هایی مثل ریگ کفش می مونه ،


اولش سعی میکنی قِلش بدی ته کفشت


و باهاش کنار بیای ولی آخرش مجبوری بندازیش بیرون !



http://s1.picofile.com/file/7495296662/pic333sd.jpg

مقصر خود ماییم

مقصر خود ماییم

عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که

از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند


http://s1.picofile.com/file/7500928488/py8f56uq1m1asr39p9oy.jpg

بهتره نداشته باشیش !

بهتره نداشته باشیش !



تا این که داشته باشی و ندونی با چند نفر شریکی !



اندازه یک مجلس ختم،دوستانی دارم!

چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز
بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای،
همه از خوبی من میگفتند
ذکر اوصاف مرا،
که خودم هیچ نمی دانستم
نگران بودم من،
که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
و سفرباید کرد،
تا بدانی که تو را میخواهند
دست تان درد نکند،
ختم خوبی که به جا آوردید
اجرتان پیش خدا
عکس اعلامیه هم عالی بود،
کجی روبان هم،
ایده نابی بود
متن خوبی که حکایت می کرد
که من خوب عزیز
ناگهانی رفتم
و چه ناکام و نجیب
دعوت از اهل دلان،
که بیایند بدان مجلس سوگ
روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم
ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز
که بدانند همه،
ما چه فامیل عظیمی داریم
رخصتی داد حبیب،
که بیایم آنجا
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را میدیدم
همه آنهایی،
که در ایام حیات،
نمی دیدمشان
همه آنهایی که نمی دانستم،
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
و از همه خوبیهام
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر
سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
”مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”
راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم!

.



به احساسی که بی‌تأثیر میشه

کدوم خواستن کدوم جنون کدوم عشق ..



                                                شاید خیلی از این حرفا دروغه



تا وقتی باهمیم از عشق میگیم ..

 


                                                نباشیم قولمون حتا دروغه



از این عشقایی که زنجیر میشه ..

 


                                                 هوس‌هایی که دامن‌گیر میشه



می‌ترسم چون دلم بی‌اعتماده ..



                                                   به احساسی که بی‌تأثیر میشه