گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

تو هستی

تو هستی مفهوم زندگی ام.. وقتی تو نباشی چه فرقی دارد که پرنده ها

به خانه اش برسد یا نرسد؟!.. پس در کنارم باش تا همه چیز جهان سر

جای خودش باشد

 

       

 

اسیر باشند یا نباشند؟!... وقتی تو نباشی چه فرقی دارد که کلاغ آخر قصه

یاد تو

 

یاد تو

شبی نیست که با یاد تو خوابم نبره

یا یه دم عشق قشنگت از خیالم بپره

عشقی که از تو دارم نمی تونم ازش بگم

دیگه هیچکی نمی تونه این دلم رو بخره

گرچه این زمونه بی رحم مارو کرد از هم جدا

همیشه این دل من سوی دلت در سفره

تو خودت گفتی به من چقدر منو دوست داری

ولی خوب یادت باشه این دل من عاشق تره

میدونی عزیز من درد دوریت بر پیکرم

واسه من بیشتر از ضربه های صدتا خنجره

هرچقدر سخت باشه عشق من و تو هدیست

از خدای عاشقا ای عزیزم این محشره

 

تو بیا خورشید

 

تو بیا خورشید تابانم بشو تو بیا شمع فروزانم بشو
توبیا چشمه ی عرفانم بشو
تو بیا هم این و هم آنم بشو
تو بیا مرحم این دل دیوانم بشو
تو بیا نور دیده ی گریانم بشو
تو بیا طعم عسل برای چشمانم بشو
تو بیا رنگ غزل برای روحانم بشو

تو بیا شراب ناب من بشو

 

 

تو بیا آرامش این تب و تاب من بشو
تو بیا تعبیر رویا و خواب من بشو
تو بیا چشمه ی نور و مهتاب من بشو
تو بیا.......

دل من باز گریست

     دل من باز گریست

               قلب من باز ترک خورد و شکست

                    باز هنگام سفر بود و من

              از چشمانت میخواندم که به آسانی

                  از این شهر سفر خواهی کرد

                و نخواهی فهمید بی تو این باغ

                            پر از پاییز است

 

 

فاصله حریف خا طرها نمی شه

زندگی 4 تاپیچ داره .تولد. عشق. ازدواج. مرگ. سر کدوم پیچ منتظرت باشم؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

کاری به کار عشق ندارم

نه !


کاری به کار عشق ندارم

من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر

در این زمانه دوست ندارم

انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را

یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کس

که دوست تر بداری

حتی اگر یک نخ سیگار یا زهر مار باشد

از تو دریغ میکند

پس با همه وجودم خود را زدم به مردن

تا روزگار دیگر کاری به کار من نداشته باشد

این شعر را هم نا گفته میگذارم ....

تا روزگار بو نبرد ....

گفتم که ...

کاری به کار عشق ندارم !

خیلی دیر رسیدی ای دوست

خیلی دیر رسیدی ای دوست


هفت تا کفن پوسوندم
پیرهن سیاه تنت کن

من فقط یه استخونم

ببین چی کردی با این دل

فکر کن فقط یه لحظه

نذار دیگه بیشتر از این تنم تو گور بلرزه

ازت یه خواهشی دارم زیر طابوتم و نگیر

وقتی که رفتم زیر خاک قبر منو بقل نگیر

حالا دیگه راحته راحتی هر کاری که میخوای بکن

منو به کی فروختی مفت برو واسه همون بمیر

فقط تا هفت روز سیاه تنت کن

شبای جمعه یادی از ما کن

عشقی که بردی باشه حلالت عمری که بردی باشه حرومت

فقط بدون روز قیامت جلوی راه تو رو میگیرم

تقاص این عمری که از دست رفته رو ازت میگیرم




مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود

دل من سخت شکست

و چه زشت به من و سادگیم خندیدی

به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود

و خیالم میگفت

تا ابد مال تو بود

تو برو

برو تا راحت تر تکه های دلم را آرام سر هم بند زنم .




کاش میفهمیدی با من چه کردی