گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

گاهیوقتا دلم برای خودم تنگ میشه

این درد نوشته ها نه دلنشین اند نه زیبا اینها یک مشت حرف زخم خورده ی بغض دارند که نشانی درد ناک از یک عشق ناکام دارندو تنها مخاطب شان غایب است !!

میدانی ؟

میدانی ؟

فکر می کنم که دلم هرگز بی بهانه نمی تپد !

نمی دانم !

شاید بهانه هایم دلگیرند ؛

و یا شاید دلم بهانه گیر است ! ...

.

.

.







.

از لـــج تـــو، از لـــج خـودم، از لـــج روزگــار

تمـــام عاشقــانـه هـــا را
 روی همیـــن دیــوار مجــازی می نـویســم!
 از لـــج تـــو، از لـــج خـودم، از لـــج روزگــار
 کـه نشـد یکبـار در واقعیتــــ بـه هـم بگـوییمشـان...!


من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی
 و محکم در آغوشم بگیــری
 و شیطنت وار ببوسیم
 و من نگذارم
 عشق من
 بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد


آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

 که رخت های دلتنگیم را

 فرصتی برای

 خشک شدن نیست


چقدر دلم میخواهد نامه بنویســـــــــم...تمبر و پاکــــــت هم هســــــــت....و یـــــــک عالـــــــمه حرف.......کاش کســــــــــی جایــی منتظرم بود

 


وقتی کسی دیر یادم می کنه نگرانش نمی شم ، چون شاد بوده که از یادش رفتم


 

همه ی یهویی ها خوبن !!
 یهویی بغل کردن
 یهویی بوسیدن
 یهویی دیدن
 یهویی سوپرایز شدن
 یهویی بیرون رفتن
 یهویی دوست شدن
 یهوویی عاشق شدن
 .
 .
 اما امان از یهویی رفتن ها

وقتی میگویم دیگر به سراغم نیا فکر نکن که فراموشت کردم یا دیگر دوستت ندارم.. نـــــــــــه.. من فقط فهمیده ام وقتی دلت با من نیست بودنت مشکــــــلی را حل نمیکند .. تنها دلتنگ ترم میکند

آغوش پارکینگی است که جریمه ندارد . . . . بوسه تصادفی است که خسارت ندارد . . . . . . . . چیه دنبالم راه افتادی؟ برو دیگه ازم راحت شدی . برو...


میدونم میون دنیای کودکی من با تو فاصله قـــَـد یه دریاست، امـا حداقل به آرزوهام دســـــت نزن....!

کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه

متن ارسالی از یک دوست

نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه

واسه روح تشنه ی من همیشه دیوونه باشه

کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه

غم و تنهایی ما به یک اندازه باشه

اون کسی که خواستن اون با همه فرق داشته باشه

هر چی که از اوبخونم شعر دلتنگی نباشه

کسی که برای خوندن نشسته توسینه ی من

نفس هاش هوای عشق ، سکوتش صدای عشق

اون که از نهایت عشق منو با اسمم بخونه

منو جزئی از وجودش یا خود خودش بدونه

اونی که گمشده از آغاز  تا که من تنها بمونم

جاده ی جستجوهامو تا قیامت بکشونم

کسی که همیشه عاشق

مثل من دیوونه باشه

تو دنیا اگه نباشه

تو آینه میتونه باشه

نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه !!!! 

 

http://img1.funscrape.com/en/imissyou/329.jpg



شاید گم شده باشی ...



هر چند وقت یکبار خودت را از خودت طلب کن ... شاید گم شده باشی ...

چقدر سخت است

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .




قسمت........




چِـه کلمـِـه مََََََََََظلــومــی استــــ

" قِســمَت "

تَمــــام ِ تَقصــیرهـــای مــا را بـِـه عُهــده مــی گیـــرَد

چرا؟

چرا؟

چرا وقتی میخواستی تنهام بزاری اومدی به زندگیم

چرا داغونم کردی گذاشتی رفتی؟

چرا؟

چرا احساس و عشقمو لح میکنی و میزاری میری؟

مگه چه گناهی کرده بودم؟

دیگه خسته شدم

خسته شدم از گریه

خسته شدم از انتظار

از امید واهی از عشق از زندگی از نفسای بیهوده کشیدن بی تو

کاش مردن دست خود آدما بود

کاش میمردم ازاین زندگی لعنتی راحت میشدم

دیگه نمیتونم

نمیتونم ادامه بدم و فقط به یچیز فکرمیکنم

به مردن به اینکه نباشمو راحت شم

یکی ازدوستای گلم گفت:خودکشی واسه آدمای ضعیفه

خب منم بی تو شکستم و ضعیف شدم!!!

پس بهتره نباشم

حداقل اگه نباشم خونوادم و دوستام اذیت نمیشن

بودنم که جز زجر و عذاب برام چیزی نداره

یکی دیگه ازدوستام گفت:ما تنهانیستیم و خدا رو داریم

ولی خداهم از دست من خسته شده

خداهم دیگه منو دوست نداره

پس بهتره دیگه نباشم........

 


دیگر کسی به دیدار باران نمی آید

سرم را روی شانه پنجره می گذارم و گریستن آسمان را می نگرم.چه بی پروا می گریی عشق .دانه های اشک بر روی گونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من.پنجره های روبه رو بسته اند.
این روزها دیگر کسی به دیدار باران نمی آید دیگر کسی عاشق نمی شود.در کوچه های خلوت تنهایی مان نه رهگذری می خواند و نه درویشی و انگار هیچ شاعری در لحظه های تولد عشق نمی گرید.
درویش به کوچه های ما بیا صدای تو لیلی و مجنون را بیدار می کند.در این باران بی امان بخوان تا عشق جان بگیرد تا کسی بی قرار یارش شود.بزن به دل کوچه ها و آن قدر حدیث عشق و ذکر یا عشق یا عشق یا عشق سر بده که لیلی با پای برهنه خود را به دیدار مجنون برساند. 
بخوان درویش صدایت بوی صبح می دهد. کی سر می زند سپیده ما؟ بخوان تا پنجره های بسته گشوده شود و به کوچه ی بی درخت و بی بهار دوباره برگردد.
من نذر کرده ام... نذر کرده ام تار تار گیسویش را دانه دانه با اشک بوسه زنم.
من نذر کرده ام یا عشق یا عشق یا عشق...
http://s2.picofile.com/file/7245087204/4cnlx1y.jpg

دلم تنگ است

دلم تنگ است، نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی .

پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست .

نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون کودکی هستم ومعصومانه می جویم پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل.

دلم تنگ است وتنهایی به لب می آورد جانم بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا تلنگر میزند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی به دنبال تو میگردم ، به سویت پیش می آیم ، چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری چهارم www.pichak.net کلیک کنید