خسته ام از ارزوها ، ارزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را ، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی ، زندگی های اداری
افتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سردو سنگین ، اسمتنهای اجاری
با نگاهی سر شکسته ، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته ، خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده ، میز های صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی ، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی ، نیمکتهای خماری
رونوشت روزها را ، روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را ، با غبار ارزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من ، صفحه باز حوادث
در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری
باور کن این زندگی را که هر روز تنها با وجود و یاد تو جریان دارد
باور کن قلبم را که فقط برای تو می تپد...
باور کن عشقم را که در وجودم به خاطر تو جریان دارد
باور کن مرا منی که بیش از همه دوستت دارم
منی که صبحم را با آهنگ نام تو آغاز می کنم
منی که آفتاب عشقم را بر روی تو گسترانیده ام و گرمایش را
بی دریغ نثارت می کنم
باورم کن....
تا دل به مهرت داده ام
در بحر فکر افتاده ام
چون در نمار استاده ام
گویی به محراب اندری
باور کن این زندگی را که هر روز تنها با وجود و یاد تو جریان دارد
باور کن قلبم را که فقط برای تو می تپد...
باور کن عشقم را که در وجودم به خاطر تو جریان دارد
باور کن مرا منی که بیش از همه دوستت دارم
منی که صبحم را با آهنگ نام تو آغاز می کنم
منی که آفتاب عشقم را بر روی تو گسترانیده ام و گرمایش را
بی دریغ نثارت می کنم
باورم کن....
چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن
چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن چه زیباست
در خیال با تو زندگی کردن عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم .
نازنین من همچون نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم.
یک روزه دیگه هم بدون تو گذشت
ساقیا پیمانه ایرا لبریز کن
هر چه دا ری در دهان سرریز کن
ساقیامی ده که مدهوشم کند
بی خبر از حال و بیهوشم کند
ساقیا درد من را درمان نما
جرعه ای می در دل ودر جان نما
ساقیا محتاج درمان توام
در سرای دل نگهبان توام
ساقیا درمان دردم دست توست
این دل بشکسته ام دردست توست