-
صدائی خسته در صد واژه ی مبهم
1389/11/11 22:09
صدائی خسته در صد واژه ی مبهم وصدها واژه ای در سطر خیس قطره های اشک میان خیسی هرخط دفتر در تب فریاد وچون سرخی غمبار شقایق ها نگاهی غمزده خونین درون سینه اش رنگ سیاهی های یک اندوه وتکرار خطوط اشک میان خط به خط دفتری خاموش . واما بازهم خاموشی واندوه ودر صدها سوال مانده در تردید به سرگردان سکوتی باز پیچیدن بخود... در یاس...
-
شرح شیدائی
1389/11/11 22:06
کی ز لبهایم بر آید ، " شرح شیدائی " عشقم من به این شوریدگی ها ، مایه ی جان را سرشتم هـمره هر قطره اشکی ، گفته ام فریاد عاشق با هر آن تک قطره اشکی ، قصه ی دل ر ا نوشتم من که در اوج کمالی عشق را در سینه دارم کی عجب باشد اگر من ، حرف را در سینه کُشتم گفته های عاشقانه کی زبان عاشقان است منکه عاشق تر ز عشقم ، از...
-
من به اندازه نادیدن تو بیمارم
1389/11/11 22:02
من به اندازه نادیدن تو بیمارم و به شوق نگهت شب همه شب بیدارم ثانیه.روز.زمان.ساعت و من دلتنگم دیگر از هرچه دروغ است و کلک بیزارم خسته از هرچه که بی تو به سرانجام رسید... خسته از شعر و هر صحبت طوطی وارم گرمی وحرم حضورت بدنم را سوزاند نکند خوابم و یارب نکند تب دارم؟ گرم صحبت شدم و هیچ نمی دانستم ساعتی هست که همصحبت این...
-
کیستی ؟ کیستی تو؟
1389/11/11 21:57
نزدیک میشوی به من فرسنگها در من فرو میروی در من خانه میکنی در من حضورمیابی لحظه به لحظه هرجا و هر کجا توی انگشتهایم جاری میشوی سطر به سطر خاطراتم را می نگاری روی لبم مینشینی خنده میشوی، حرف می شوی دلم که می گیرد از چشمهایم میباری کیستی ؟ کیستی تو؟ کیستی تو که این همه در من بی تابی سزاوار حرفهای عاشقانه ای کیستی تو که...
-
گر فاصله ای هست میان من وتو
1389/11/11 21:46
گر فاصله ای هست میان من وتو بردار به لبخندی _ بردار به پیغامی… سلام _ آی نازنین باز نامه دادم نمیره قصه عشقت ز یادم گذاشتی عمرتو پای دل من نشستی پای حرفای دل من نرنجیدی تو از امروز و فردام نترسیدی که من این سوی دنیام منو شرمنده کردی با محبت که دیدار تو اسمش شد زیارت خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم به فکرتم به...
-
دیگه با غم خونه زادم
1389/11/11 20:47
دیگه با غم خونه زادم اسم من رفته زیادم من یه جنگلم پر آتیش که اسیر دست بادم دنبال عشقم میگردم با نگاه سردو خستم می پیچه حرفام تو گوشم مثل ناقوس شکستم تو پرستوی امیدی مگه از من تو چه دیدی غربت منو که دیدی از کنارم پر کشیدی بی تو دردم اما خاموش بی تو اشکم اما پر جوش نکنه با این همه عشق شدم از یادت فراموش
-
قلب تو قلب پرنده
1389/11/10 10:09
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن اون ور روزای تاریک پشت این شبای روشن برای باور بودن جایی باید باشه شاید برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر...
-
یه عمری .. نوشته شده در شلمچه
1389/11/07 10:26
-
منو ببخش
1389/11/07 10:24
منو ببخش که ندیده می گرفتم التماس اون نگاه نگرونو منو ببخش که گرفتم جای دست عاشق تو دست عشق دیگرونو لایق عشق بزرگ تو نبودم غافل از معجزه ی تو شد وجودم منو ببخش که درخشیدیو من چشمامو بستم منو بخشیدیو من چشمامو بستم منو ببخش تو به پای من نشستیو جدا از تو نشستم که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم منو ببخش... منو...
-
در باغ دلم ...
1389/11/07 10:22
در باغ دلم تازه گلی سر زد وگم شد یکباره پرستو شدپرپر زدو گم شد درحادثه ای سرخ نفس در نفس باد بالی به بلندای کبوتر زد و گم شد آن روز یقیـن از تـن تردید سر آورد ان روز که از باور خود پر زد وگم مشد تا امدم از وصف نگاهش بسرایم اتش به دل سینه دفتر زد وگم شد مانند خیال امدو در خلوت من ریخت همواره نسیمی شد و پرپر زد وگم شد...
-
دل خسته ...
1389/11/07 10:21
باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای؟ اینجا قلب من است آهسته ، این قلب، شکسته... نگاهی کن ببین درهای قلبم بسته شاید باز هم بی وفایی مثل تو پشت دیوار قلبم نشسته ! آمده ای که بگویی پشیمانی؟ اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته آتش دلم همچنان در حال سوختن است ، بگذار خاکستر شود ، بعد بیا و دوباره دلم را بسوزان...
-
بهم میرسیم
1389/10/29 19:15
-
عاقبت چت
1389/10/29 18:50
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد بگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندش بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم...
-
در سینه ات نهنگی میتپد
1389/10/25 13:11
این که مدام به سینه ات می کوبد ،قلب نیست ماهی کوچکی است که دارد نهنگ میشود ماهی کوچکی که طعم تلخ تنگ آزارش میدهد وبوی دریا هوایی اش کرده است قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس اما کیست که باور کند درسینه اش نهنگی می تپد؟! آدم ها ماهی ها را در تنگ دوست دارند وقلب ها را در سینه. اما ماهی وقتی در دریا است وقلب وقتی در...
-
مخلصیم
1389/10/19 08:32
-
حال همه ی ما خوب است
1389/10/10 18:57
حال همه ی ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب میگویند. با این همه عمری اگر باقی بود٬ طوری از کنار زندگی میگذرم که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمان... تا یادم نرفته است بنویسم حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه...
-
نمیدونم امشب چه حالی دارم و چی مینویسم.
1389/10/10 18:54
همه چیزمن توئی..... نمیدونم امشب چه حالی دارم و چی مینویسم... فقط میدونم دارم تو کوچه رویاهات قدم میزنم ... هر چی میام جلو تر ازت دور تر میشم ... همه کوچه بوی تو رو میده بوی نفسهات ...که از ته صدات منو میخونه... تنها چیزی که باور نمیکنم دیدنته... شده برام یه آرزوی محال ... هیچ وقت کنارم نیستی ...این فقط خیال تو که منو...
-
با اینکه دوستم نداری دوست دارم خیلی زیاد....
1389/10/10 18:52
با اینکه دوستم نداری دوستت دارم خیلی زیاد تموم دنیا به کنار دلم فقط تو رو می خواد مدرک دوست داشتن من شعرای عاشقونمه شعرای من شعر نیست حرف دل دیوونمه با اینکه چشمای تو برام همش نشونست جوابمو نمیدی حرفات همش بهونست بهونه هات واسه من مثل اشکات دروغن توی دلت دشمنام نفرتمو نشوندن با اینکه رفتم از دل منو نبر تو از یاد تموم...
-
می چینم گل های یاس و رازقی برای تو....
1389/10/10 18:51
دلم پر می زنه واسه دوباره دیدنت می شمره ستاره هارو تا روز رسیدنت می چینم گل های یاس و رازقی برای تو تا بذارم جلوی رات سر جای پای تو می کنه بهونه ی دیدنتو باز این دلم می گه بسه اتتظار کی تمومه غصه و غم کاغذهای خط خزیم از انتظارم سیاهه ولی چشم امیدم باز هم به سوی خداهه پس بیا ورق بزن به سوی لحظه ی نوید پس بیا ورق بزن...
-
خندههای تو
1389/08/18 13:26
مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات روی میزت راه می دهی؟ میشود وقتی مینویسی دست چپت ! توی دست من باشد؟ اگر خوابم برد موقع رفتن جا نگذاری مرا روی میز ! از دلتنگیت میمیرم وقتی نیستی میخواهم بدانم چی پوشیدهای کجا نشسته ای چه کار می کنی و هزار چیز دیگر تو بگو چطور به خودم و خدا کلافه بپیچم تا بیایی؟...
-
تغییر سخت است
1389/08/15 11:54
تغییر سخت است تغییر خوب است تغییر شهامت می خواهد تغییر جسارت می خواهد تغییر بازوان قوی می خواهد بی خود نیست که بازوانم بیشتر اوقات دردناک است چرا که تغییر سفت است چرا که تغییر درد دارد
-
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
1389/08/15 11:53
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم ان عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم لحظه ای بر لب ان جوی نشستیم تو...
-
تکیه به شونه هام نکن
1389/08/15 11:52
برو........... تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم، ما که بهم نمی رسیم بسه دیگه بذار برم، کی گفته به جرم عشق و عاشقی یه عمری پرپرت کنم، کنج قفس چادر غم سرت کنم، من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه هام، نه بنده ی حلقه بگوش نه ناجی فرشته هام.
-
فریادی برای نکشیدن
1389/08/15 11:50
فریادی برای نکشیدن اشکی برای نریختن عشقی برای جاری نشدن دلی برای دچار نشدن سکوتی برای نشکستن لبی برای نبوسیدن ترانهای برای نخواندن شعری برای نسراییدن نوری برای نتابیدن دریچهای برای باز نشدن بالی برای نپریدن زبانی برای حرف نزدن آتشی برای نیفروختن خونی برای نریختن بغضی برای نترکیدن دردی برای درمان نشدن گذشتهای برای...
-
گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من
1389/08/15 11:49
گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من هر بار گفته ام که : تو را دوست دارمت پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من این جمله که برای بیانش به چشم تو افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی...
-
حواست به منم باشه
1389/08/15 11:48
حواست به منم باشه هنوز داغون داغونم هنوز از سردی آهم نه میگریم نه میخونم حواست به منم باشه دارم جون میکنم بی تو چه معصومانه هر لحظه معنا میکنم درد و حواست به منم باشه هنوز درگیر احساسم به جز تو حتی من گاهی خودم رو هم نمیشناسم حواست به خدا باشه تو که اینقدر بی احساسی تو که از من به جز اسمم نه میدونی نه میشناسی حواست به...
-
تحمل می کنم بی تو به هر سختی
1389/08/15 11:47
می خواستم بت بگم چقدر پریشونم دیدم خود خواهی دیدم نمی تونم تحمل می کنم بی تو به هر سختی به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی به شرطی بشنوم دنیات آرومه که دوسش داری از چشمات معلومه یکی اونجاست شبیه من یه دیوونه که بیشتر از خودم قدرتو می دونه چکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم تو می خندی چه شیرینه گذشتن تازه می فهمم...
-
تکیه به شونه هام نکن
1389/08/15 11:45
تکیه به شونه هام نکن .....من از تو اتاده ترم..... ما که به هم نمی رسیم.....بسه دیگه بذار برم..... کی گفته بود به جرم عشقیه عمری پرپرت کنم؟..... یه گوشه ای کنج قفس.....چادر غم سرت کنم..... من نه قلندر میشمو.....نه قهرمان قصه ها..... نه برده ی حلقه به گوش.....نه مثل اون فرشته ها..... من عاشقم همینو بس!غصه نداره .....بی...
-
ترکم مکن
1389/08/15 11:43
ترکم مکن حتی برای یک روز زان رو که به انتظار ایستگاهی متروک خواهم بود خالی از قطار . ترکم مکن حتی برای ساعتی که دلتنگی چون بارانی به آوارم فرو خواهد ریخت و غبار چون هاله ای. جای پایت به شنها امیدم می دهد و مژگانت آرامشم. عزیزترین ! ترکم مکن حتی برای ثانیه ای . وقتی تو نیستی سرگردان سرگشته این سوال مداومم
-
دلم
1389/08/15 11:43
دلم را که از دست می دادم. نه، نه، خودم راکه از دست می دادم، خیال میکردم تمام دنیا را به دست خواهم آورد و تو مال من خواهی شد. اما چه زود فهمیدم که دیر شده است و چقدر دیر شده بود. دیگر نه خودم را داشتم، نه تو را و نه تمام دنیا را.همه چیز را از دست داده بودم، همه چیز. و چقدر دنبال تمام آن چیزهایی گشتم که گم کرده بودم اما...