-
تو را گم کرده ام
1389/08/15 11:42
تورا گم کرده ام امروز ... و حالا لن .. . گرفتار سکوتی سرد و سنگینند ... و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند ... نمی دانی چه غمگینند !!! چراغ روشن شب بود ... برایم چشم هایت و نمی دانم چه خواهد شد پر از دلشوره ام ... بی تاب و دلگیرم ... کجا ماندی که من بی تو هزاران در سایه سار سکوت تلخ غروب همین امروز به پای صحبت...
-
صدای چک چک اشکهایت
1389/08/15 11:40
صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم و می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ، برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی و من می شنوم می شنوم هیاهوی زمانه را که تو را از پریدن و پرکشیدن باز می دارد آه ، ای شکوه بی پایان ای طنین شور انگیر من می شنوم به آسمان بگو که من می شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و می شنوم هر آنچه...
-
شرمنده
1389/08/15 11:39
شرمنده از این فردا که نیامده چقدر کار دارد! در عجبم از این حقیر که نیامده قصد سفر دارد! شرمنده از این دنیا که جز رویا برایش چیزی نمی سازم! در عجبم از این گل ها که می دانند چیده می شوند و باز هم مانند ما آدمیان ساکن نمی مانند ! شرمنده ام از روی خدا که آدمی از این رخوت دست بر نمی دارد! در عجبم از خود که جز خواندن و عمل...
-
گل نازم حلالم کن
1389/03/26 12:20
ناصر صدر- حلالم کن - میترسم گل نازم حلالم کن حالا که سرد و داغونم حالا که میرم از یادت به جرمی که نمیدونم گل نازم حلالم کن اگه چشمات خیانت کرد اگه از دست من دستات به دست دیگه عادت کرد حلالم کن گل نازم اگه راز از تو پوشوندم اگه هرگز نمیخواستم بفهمی عاشقت بودم گل نازم نمیدونم کجای قصه هات بودم نمیدونم به چه جرمی دلیل...
-
عکس۱
1389/01/12 17:37
-
لحظه خطرناکی است
1389/01/12 17:11
لحظه خطرناکی است لحظه ای که امید جای خود را به نا امیدی می دهد لحظه خطرناکی است لحظه ای که عجله جای خود را به صبوری می دهد لحظه خطرناکی است لحظه ای که همدردی جای خود را به طرد کردن می دهد لحظه خطرناکی است لحظه ای که " ما " جای خود را به من و تو می دهد لحظه خطرناکی است لحظه ای که پریدن جای خود را به خزیدن می...
-
گریه نمی کنم
1389/01/12 17:08
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم گریه غرورم رو بهم میزنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ، قدم میزنه گریه نمیکنم ، نه اینکه خوبم نه اینکه دردی نیست،نه اینکه شادم یه اتفاق نصفه نیمه ام که یکهو میون زندگی افتاده ام یه ماجرای تلخ ناگزیرم یه کهکشونم ولی بی ستاره یه قهوه که هر چی شکر بریزی بازم همون تلخی ناب رو داره
-
هرگز به کسی نگاه نکن
1389/01/12 17:05
- هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری.. هرگز به کسی محبت نکن وقتی قصد شکستن قلبش را داری.. هرگز قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری .
-
باورم
1389/01/12 17:03
باورم نمیشه تو هم مثل همه باشی... فکر میکردم خوبی های تورو هیچکی نداره... به همه دنیا گفته بودم اون فرشته منه ...... فکر نمی کردم از من دوری کنی ... هیچکی جرات نمی کرد ما رو از هم جدا ببینه ... همه می دونستند مال منی حتی پرنده های آسمون ... می گفتی زنده هستم بایادت همیشه ! فکر نمی کردم عاشق بودنو یادت بره ...عشق دیگه...
-
می نوشم ای رفیق
1389/01/12 16:54
می نوشم ای رفیق من درد های بسیاری دارم می نوشم ای دوست چاره ای ندارد دردم می نوشم ای دوست امروز حالی ندارم می نوشم ای دوست مزه ای ندارم دوستان به تلخی حرف می زنند دشمنان خوشحال می شوند من دیوانه شدم شفا یابم ای کاش مزه ام پنیر با کمی زیتون باشد می نوشم ای دوست می نوشم حالا پر کن ای میخانه چی خالی نماند قدحم پر کن ای...
-
تو هستی
1389/01/12 16:53
تو هستی مفهوم زندگی ام.. وقتی تو نباشی چه فرقی دارد که پرنده ها به خانه اش برسد یا نرسد؟!.. پس در کنارم باش تا همه چیز جهان سر جای خودش باشد اسیر باشند یا نباشند؟!... وقتی تو نباشی چه فرقی دارد که کلاغ آخر قصه
-
یاد تو
1389/01/12 16:52
یاد تو شبی نیست که با یاد تو خوابم نبره یا یه دم عشق قشنگت از خیالم بپره عشقی که از تو دارم نمی تونم ازش بگم دیگه هیچکی نمی تونه این دلم رو بخره گرچه این زمونه بی رحم مارو کرد از هم جدا همیشه این دل من سوی دلت در سفره تو خودت گفتی به من چقدر منو دوست داری ولی خوب یادت باشه این دل من عاشق تره میدونی عزیز من درد دوریت...
-
تو بیا خورشید
1389/01/12 16:51
تو بیا خورشید تابانم بشو تو بیا شمع فروزانم بشو توبیا چشمه ی عرفانم بشو تو بیا هم این و هم آنم بشو تو بیا مرحم این دل دیوانم بشو تو بیا نور دیده ی گریانم بشو تو بیا طعم عسل برای چشمانم بشو تو بیا رنگ غزل برای روحانم بشو تو بیا شراب ناب من بشو تو بیا آرامش این تب و تاب من بشو تو بیا تعبیر رویا و خواب من بشو تو بیا چشمه...
-
دل من باز گریست
1389/01/12 16:50
دل من باز گریست قلب من باز ترک خورد و شکست باز هنگام سفر بود و من از چشمانت میخواندم که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد و نخواهی فهمید بی تو این باغ پر از پاییز است فاصله حریف خا طرها نمی شه زندگی 4 تاپیچ داره .تولد. عشق. ازدواج. مرگ. سر کدوم پیچ منتظرت باشم؟؟؟؟؟؟؟؟
-
دلتنگی
1389/01/12 16:37
-
کاری به کار عشق ندارم
1389/01/12 16:35
نه ! کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کس را دیگر در این زمانه دوست ندارم انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند زیرا هر چیز و هر کس که دوست تر بداری حتی اگر یک نخ سیگار یا زهر مار باشد از تو دریغ میکند پس با همه وجودم خود را زدم به مردن تا روزگار دیگر کاری به کار من نداشته باشد این...
-
خیلی دیر رسیدی ای دوست
1389/01/12 16:35
خیلی دیر رسیدی ای دوست هفت تا کفن پوسوندم پیرهن سیاه تنت کن من فقط یه استخونم ببین چی کردی با این دل فکر کن فقط یه لحظه نذار دیگه بیشتر از این تنم تو گور بلرزه ازت یه خواهشی دارم زیر طابوتم و نگیر وقتی که رفتم زیر خاک قبر منو بقل نگیر حالا دیگه راحته راحتی هر کاری که میخوای بکن منو به کی فروختی مفت برو واسه همون بمیر...